کلمه جو
صفحه اصلی

bridging


(در ساختمان های چوبی) پل های چوبی که تیرها (به ویژه تیرهای سقف) را به هم وصل می کند تا در جای خود استوار بمانند

انگلیسی به فارسی

(در ساختمان‌های چوبی) پله‌ای چوبی که تیرها (به‌ویژه تیرهای سقف) را به‌هم وصل می‌کند تا در جای خود استوار بمانند


پل ارتباطی، پل ساختن، اتصال دادن


انگلیسی به انگلیسی

• spanning between two things

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پل بندی - پل زدن - ایجاد پل
[برق و الکترونیک] پل زنی 1. اتصال موازی دو مدار الکتریکی 2. عمل کلید انتخابگر که در آن پهنای اتصال متحرک به اندازه ی کافی برای تماس با دو اتصال مجاور است به گونه ای که در هنگام انتقال اتصال، واحد دچار قطع نمی شود.
[] پاگستری
[پلیمر] پل زدن، پل زنی

جملات نمونه

1. bridging that river is not easy
پل زدن روی آن رود آسان نیست.

2. You may require bridging finance until the sale of your own property is completed.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است نیاز به تامین مالی پل زدن داشته باشید تا زمانی که فروش ملک تان کامل شود
[ترجمه گوگل]تا زمانی که فروش اموال خود را تکمیل نکنید، ممکن است نیاز به سرمایه گذاری پلیدی داشته باشید

3. She had to take out a bridging loan until she could sell her house.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود تا زمانی که بتواند خانه اش را بفروشد باید از او وام بگیرد
[ترجمه گوگل]او مجبور شد تا وام را ازدواج کند تا بتواند خانه اش را به فروش برساند

4. A bridging unit could also be used over a dressing table, with a mirror on the wall behind.
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه پل زنی می تواند در یک میز آرایش، با یک آینه روی دیوار پشت آن مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]یک واحد پرتاب نیز می تواند بر روی یک میز پانسمان با آینه ای روی دیوار پشت استفاده شود

5. The approach for bridging this gap is frequently called a strategy.
[ترجمه ترگمان]رویکرد پل زدن این شکاف اغلب یک استراتژی نامیده می شود
[ترجمه گوگل]رویکرد برای برطرف کردن این شکاف اغلب یک استراتژی است

6. Initially, Paola simply passes into a short bridging sequence and passes out again, like the boy in the cloak.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، پایولا به طور ساده به یک ترتیب پل زدن کوتاه عبور می کند و دوباره مانند پسری که در شنل است از آنجا عبور می کند
[ترجمه گوگل]در ابتدا، پائولا به سادگی عبور می کند و دوباره از آن عبور می کند، مانند پسر بچه در لباس پوشیدن

7. Many children find bridging the gap between kindergarten and first grade to be stressful.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان شکاف بین کودکستان و کلاس اول را پر می کنند تا استرس زا باشند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بچه ها فاصله بین مهد کودک و کلاس اول را برای ایجاد تنش زا می برند

8. The simple calculation of cold bridging based on the fractional area of the cold bridge is likely to underestimate its effect.
[ترجمه ترگمان]محاسبه ساده پل زدن سرد بر مبنای بخش کسری از پل سرد به احتمال زیاد تاثیر آن را دست کم می گیرد
[ترجمه گوگل]محاسبه ساده پل های سرد براساس منطقه ی کسری ناشی از پل سرد، به احتمال زیاد تاثیر آن را کم می کند

9. Or, must some bridging material be built in to allow cameras or cast time to get to the next set?
[ترجمه ترگمان]یا، باید برای اجازه دادن به دوربین ها و یا زمان برای رسیدن به مجموعه بعدی باید از مواد پر هزینه استفاده کرد؟
[ترجمه گوگل]یا، باید برخی از مواد پرتابل ساخته شود تا دوربینها را مجاز بگیرد یا زمان را برای رسیدن به مجموعه بعدی آماده کند؟

10. Firms may also make provision for bridging loans or provide temporary mortgage facilities.
[ترجمه ترگمان]شرکت ها همچنین ممکن است تمهیداتی را برای تامین وام هایی یا فراهم کردن تسهیلات وام موقت ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]شرکت ها همچنین می توانند برای وام های مسکن یا ارائه امکانات موقت وام مسکن فراهم کنند

11. If you're moving you may need a bridging loan.
[ترجمه ترگمان]اگر حرکت می کنید، ممکن است به یک وام پل دار نیاز داشته باشید
[ترجمه گوگل]اگر شما در حال حرکت هستید، ممکن است به یک وام پلان نیاز داشته باشید

12. Instead, it leads into a witless bridging sequence that connects a half-dozen individual drearily derivative fantasy and science-fiction stories.
[ترجمه ترگمان]در عوض، به یک ترتیب پل زدن احمقانه منتهی می شود که یک داستان تخیلی و داستان های علمی تخیلی را به دوازده نفر متصل می کند
[ترجمه گوگل]در عوض، آن را به دنباله پیوسته بی عیب و نقص است که متصل نیمه دوجین داستان فانتزی و داستان علمی تخیلی مشتق شده است

13. Check local building codes; bridging may be required in some installations.
[ترجمه ترگمان]کده ای ساختمان محلی را بررسی کنید؛ ممکن است پل زدن در برخی تاسیسات مورد نیاز باشد
[ترجمه گوگل]قوانین ساختمان محلی را بررسی کنید ممکن است در بعضی از تاسیسات ممکن است پل ارتباطی باشد

14. You will have to approach a specialist bridging loan company.
[ترجمه ترگمان]شما باید به یک شرکت وام پل زنی متخصص نزدیک شوید
[ترجمه گوگل]شما باید به یک شرکت وام متخصص متخصص بروید

پیشنهاد کاربران

اتصال

پل زنی، برقراری اتصال ( برای کمک به انتقال برنامه ها، پرونده های حاوی داده و غیره به سیستم دیگر )

پل سازی


کلمات دیگر: