کلمه جو
صفحه اصلی

projected

انگلیسی به فارسی

برنامه ریزی شده، پیش بینی شده، طرح ریختن، نقشه کشیدن، طرح ریزی کردن، برجسته بودن، پیش افکندن، پرتاب کردن


انگلیسی به انگلیسی

• planned, programmed, scheduled

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] تصویر شده

جملات نمونه

1. he projected the film on the screen
فیلم را روی پرده انداخت.

2. our projected trip to london
سفر پیش بینی شده ی ما به لندن

3. a publisher's layout of the projected book
طرح کتاب مورد نظر که توسط ناشر تهیه شده است

4. Our projected visit had to be cancelled.
[ترجمه ترگمان]دیدار برنامه ریزی شده ما باید لغو شود
[ترجمه گوگل]دیدار پیش بینی شده ما باید لغو شود

5. The engineers projected a new machine.
[ترجمه ترگمان]مهندسان یک ماشین جدید را طراحی کردند
[ترجمه گوگل]مهندسان یک ماشین جدید را پیش بینی کرده اند

6. I had no screen, so I projected the slides onto an old white sheet.
[ترجمه ترگمان]من هیچ صفحه ای نداشتم، بنابراین اسلاید را بر روی یک صفحه سفید رنگ قرار دادم
[ترجمه گوگل]من هیچ صفحه ای نداشتم، بنابراین اسلایدها را بر روی صفحه سفید سفید قرار دادم

7. The company projected an annual growth rate of 3%.
[ترجمه ترگمان]این شرکت نرخ رشد سالانه ۳ % را پیش بینی کرد
[ترجمه گوگل]این شرکت نرخ رشد سالانه 3٪ را پیش بینی کرد

8. He projected himself as a man worth listening to.
[ترجمه ترگمان]او خود را مردی بود که ارزش گوش دادن به آن را داشت
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان یک مرد ارزش گوش دادن پیش بینی کرد

9. Ninety percent of the projected missiles will hit their target.
[ترجمه ترگمان]نود درصد از این موشک ها به هدفشان برخورد خواهند کرد
[ترجمه گوگل]نود درصد از موشک های پیش بینی شده هدفشان است

10. Africa's mid-1993 population is projected to more than double by 202
[ترجمه ترگمان]جمعیت میان سال های ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۳ به بیش از دو برابر افزایش یافت
[ترجمه گوگل]در اواسط سال 1993، جمعیت آفریقا 202 نفر بیشتر از دو برابر پیش بینی شده است

11. Total expenditure is projected to rise by 25%.
[ترجمه ترگمان]برآورد می شود که هزینه کل ۲۵ درصد افزایش یابد
[ترجمه گوگل]پیش بینی می شود که مجموع هزینه ها 25 درصد افزایش یابد

12. Four towers projected from the main building.
[ترجمه ترگمان]چهار برج از ساختمان اصلی به نمایش درآمد
[ترجمه گوگل]چهار برج از ساختمان اصلی پیش بینی شده است

13. The TV stations agreed not to announce the projected winner until after the polls closed.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه های تلویزیونی توافق کردند که برنده پیش بینی شده را تا بعد از بسته شدن رای گیری اعلام نکنند
[ترجمه گوگل]ایستگاه های تلویزیونی موافقت کردند تا پس از پایان نظرسنجی، برنده پیش بینی نشده اعلام کنند

14. The projected sales figures are pure guesswork on our part.
[ترجمه ترگمان]ارقام فروش پیش بینی شده از سوی ما حدس و گمان خالص هستند
[ترجمه گوگل]ارقام فروش پیش بینی شده، حدس و گمان ماست

15. The wall is projected in the middle.
[ترجمه ترگمان]دیوار در وسط قرار داده شده است
[ترجمه گوگل]دیوار در وسط پیش بینی شده است

پیشنهاد کاربران

در دستور کار انجام

در دست اقدام

پیش بینی شده
در نظر گرفته شده

پیشنهادی - طراحی شده

ساخته و پرداخته

نمایش دادن پخش کردن

ارزش گذاری شده

مهندسی شده. . . . طراحی شده

بیرون زده


کلمات دیگر: