کلمه جو
صفحه اصلی

crosshead


معنی : خزنده
معانی دیگر : (ماشین بخار) یاتاقان متحرک، میله ی همبر، لوله انتهای میل لنگ یا پیستون موتور بخار، وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میشود

انگلیسی به فارسی

لوله انتهای میل لنگ یا پیستون موتور بخار، وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان آویخته می‌شود


متقابل، خزنده


انگلیسی به انگلیسی

• sliding metal beam which connects to a piston rod (machinery); heading of a subsection centered between the body of text
make the sign of the cross over

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] کلگی متقاطع

مترادف و متضاد

خزنده (اسم)
reptile, creeper, crosshead, slipper

پیشنهاد کاربران

[پیچ گوشتی]چهارسو

کلگی همرس ( متقاطع ) فک هاى دستگاه کشش

فک های دستگاه کشش

کلگی دستگاه کشش


کلمات دیگر: