کلمه جو
صفحه اصلی

moulding


(انگلیس) رجوع شود به: molding، گچبری، قالب ریزی، ریخته گری

انگلیسی به فارسی

(انگلیس) رجوع شود به: molding


قالب سازی، قالب ریزی، سبک


انگلیسی به انگلیسی

• process of forming something in a mold; that which has been molded; patterned edging, strip of material that is used as trim (also molding)

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] قالبگیری

جملات نمونه

1. She stood there, the wind moulding the dress around her.
[ترجمه ترگمان]او آنجا ایستاده بود، باد لباس اطراف او را فراگرفته بود
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود، باد لباس پوشیدن در اطراف او

2. The moulding was hard and marked him for life.
[ترجمه ترگمان]زندگی سخت بود و او را برای زندگی علامت گذاری کرده بود
[ترجمه گوگل]ریخته گری سخت بود و او را برای زندگی مشخص کرد

3. Right: This strong style was created by moulding and separating strands of hair.
[ترجمه ترگمان]راست: این سبک قوی با قالب ریزی و جدا کردن رشته های مو ایجاد شد
[ترجمه گوگل]راست: این سبک قوی با ریختن و جدا کردن رشته مو ایجاد شده است

4. None the less, the past does exert its moulding influence upon us.
[ترجمه ترگمان]گذشته از این، گذشته تاثیر moulding را بر ما اعمال می کند
[ترجمه گوگل]هرچند گذشته، گذشته تأثیر قالب خود را بر ما اعمال می کند

5. Brad Johnstone has a sound track record of moulding such players into a very useful outfit.
[ترجمه ترگمان]برد جانستون جانستون سابقه ای طولانی در شکل دادن این بازیکنان به یک سازمان بسیار مفید دارد
[ترجمه گوگل]براد جانستون دارای یک رکورد صحیح از بازی کردن چنین بازیکنان به یک لباس بسیار مفید است

6. To use yet another metaphor, moulding of form can be thought of as metalworking; patterning like painting.
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک استعاره دیگر، شکل دادن قالب می تواند به عنوان فلز کاری فلز در نظر گرفته شود؛ الگوسازی مانند نقاشی
[ترجمه گوگل]برای استفاده از یک استعاره دیگر، قالب بندی فرم را می توان به عنوان فلزکاری در نظر گرفت؛ الگوی مانند نقاشی

7. They play a large part in moulding the musical tastes of all members of society, including those who go to church.
[ترجمه ترگمان]آن ها نقش بزرگی در قالب گیری مزه موسیقی تمامی اعضای جامعه، از جمله آن هایی که به کلیسا می روند، بازی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها نقش مهمی در شکل دادن سلیقه های موسیقی از همه اعضای جامعه، از جمله کسانی که به کلیسا می روند، نقش مهمی ایفا می کنند

8. Matching moulding I want to get some more moulding to match that in my hallway.
[ترجمه ترگمان]برای این که به این شکل در هال نگاه کنم، باید از این نوع روحی بیشتری دست پیدا کنم
[ترجمه گوگل]ریخته گری مطابق من می خواهم قالب بندی بیشتری را به دست بیاورم تا بتوانم آن را در راهرو خودم مطابقت دهم

9. Johnny Marr set about moulding a band around the songwriting.
[ترجمه ترگمان]جانی مار در حدود moulding یک گروه را در the قرار داده بود
[ترجمه گوگل]جانی مار در مورد قالب سازی گروهی در مورد آهنگسازی تنظیم کرد

10. In the moulding of my clay did you take pleasure, or chuckle with divine delight at every quirk of personality?
[ترجمه ترگمان]در اثر جان دادن گل رس من شما لذت می برید، یا با لذت آسمانی از همه quirk؟
[ترجمه گوگل]در ریختن خاک من، شما لذت می برید و یا با لذت الهی در هر جای شخصیت چیره شوید؟

11. He hit the deck, moulding himself into the shadow as a matter of conditioned reflex.
[ترجمه ترگمان]او به عرشه ضربه زد و خود را به سایه یک واکنش منظم تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]او به عرشه رسید، خودش را به سایه تبدیل کرد به عنوان یک رفلکس شرطی

12. Yet Ashton found ways of so moulding classical dance that the ladies even danced sur les pointes in so Edwardian a setting.
[ترجمه ترگمان]با وجود این اشتون راه هایی برای این رقص کلاسیک را پیدا کرد که بانوان حتی در چنین وضعیتی با هم می رقصیدند
[ترجمه گوگل]با این حال، اشتون در این راه شیوه های رقص کلاسیک را شکل می دهد که خانم ها حتی در محیط ادواردین نیز رقص می کنند

13. All these constituents needed fusing and moulding into a unity in his mind.
[ترجمه ترگمان]همه این اجزا نیاز به تلفیق و قالب ریزی داشتند
[ترجمه گوگل]تمام این اجزاء نیاز به همبستگی و شکل دادن به ذهنیت یکپارچه داشتند

14. Usually, layer and vertical crack are caused by moulding, and horizontal and reticulate crack are caused by sintering .
[ترجمه ترگمان]معمولا، لایه و ترک عمودی با moulding ایجاد می شوند و ترک افقی و افقی توسط sintering ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]معمولا، لایه ها و ترک های عمودی بوسیله قالب گیری ایجاد می شود، و ترک خوردگی افقی و تکتونیکی بوسیله پخت و پز بوجود می آید

15. Intrinsic pressure horizontal vibration moulding is a novel technology for production of carbon electrode.
[ترجمه ترگمان]فشار ذاتی فشار افقی، یک تکنولوژی جدید برای تولید الکترود کربن است
[ترجمه گوگل]ریخته گری ارتعاشی افقی عمودی یک تکنولوژی جدید برای تولید الکترود کربن است

پیشنهاد کاربران

قالب زَنی ، قالب گذاری ، در قالب گذاری

قالب بخشی، قالب دهی

ریخته گری

غالب کردن ' جا زدن


کلمات دیگر: