کلمه جو
صفحه اصلی

pinhole


سوراخ کوچک (که مثلا توسط سر سوزن ایجاد شده)، سورا کردن برای گوشی یاز، سوراخی که ازفرو کردن سنجاق درچیزی پدیداید

انگلیسی به فارسی

سوراخ کوچک (که برای مثال توسط سر سوزن ایجاد شده)


سوراخچه (که میله یا سوزن در آن قرار می‌گیرد)


پین هول


انگلیسی به انگلیسی

• hole made by a pin; hole for a pin or nail

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] سوراخ سوزنی، حفره سوزنی

جملات نمونه

1. She uses only the pinhole camera or, as it was known in pre-photographic times, the cameraobscura.
[ترجمه ترگمان]او فقط از دوربین pinhole استفاده می کند، یا همان طور که در زمان های قبل از عکاسی معروف بود، the
[ترجمه گوگل]او فقط از دوربین پینواله استفاده می کند یا همانطور که در دوران قبل از عکاسی شناخته شده است، cameraobscura

2. A temporary solution is to enlarge the pinhole, empty out the water and tie a plastic bag over the ball.
[ترجمه ترگمان]یک راه حل موقتی، بزرگ کردن سوزن سوزنی، خالی کردن آب و بستن یک کیسه پلاستیکی بر روی توپ است
[ترجمه گوگل]یک راه حل موقت این است که پین ​​هاله را بزرگ کنید، آب را خالی کنید و یک کیسه پلاستیکی را روی توپ ببرید

3. The yellow parts has small oval-shaped protrusions, each with one or two "pinhole" depressions.
[ترجمه ترگمان]قطعات زرد رنگ بیضی تخم مرغی شکل دارند و هر کدام با یک یا دو لبه سوراخ سوزنی هستند
[ترجمه گوگل]قسمت های زرد دارای پیشانی های کوچک شکل بیضی شکل است که هر کدام با یک یا دو افسردگی 'پین هاله' هستند

4. This is the earliest pinhole image formation experiment and the earliest cognition of rectilinear propagation.
[ترجمه ترگمان]این اولین تجربه ساخت تصویر سوزنی و قدیمی ترین شناخت از انتشار خطی است
[ترجمه گوگل]این اولین آزمایش اولیه شکل گیری تصویر Pinhole است و اولین شناختی از انتقال مستقیم است

5. The efficiency of single - pinhole and multi - pinhole collimator is compared based on a imaging geometric model.
[ترجمه ترگمان]کارایی collimator تک - و multi سوزنی در مقایسه با یک مدل هندسی تصویربرداری مورد مقایسه قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]کارایی یک کولیماتور تک - pinhole و multi - pinhole بر اساس یک مدل هندسی تصویری مقایسه شده است

6. Pinhole machining of pin gear housing is one of important procedures in manufacturing cycloid speed reducer.
[ترجمه ترگمان]ماشین کاری ماشینکاری سفارشی سازی یکی از روش های مهم در ساخت reducer سرعت cycloid می باشد
[ترجمه گوگل]ماشینکاری pinhole مسکن پین دنده یکی از روش های مهم در تولید کاهش سرعت cycloid است

7. Pinhole free film. A surface free from any defects.
[ترجمه ترگمان]فیلم مجانی Pinhole یک سطح عاری از هر گونه نقص
[ترجمه گوگل]فیلم رایگان Pinhole سطح بدون نقص

8. This experiment demonstrates the theory of pinhole imaging.
[ترجمه ترگمان]این آزمایش تئوری تصویربرداری از سوراخ سوزنی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این آزمایش، تئوری تصویربرداری پینوئل را نشان می دهد

9. At present the results of pinhole test and crumb test are prior to deciding the dispersivity of the high- sodic saline soil, but the results of normal double-hydrometer test, pore water salt. . .
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر نتایج تست سوزن سوزنی و تست تکه نان قبل از تصمیم گیری در مورد dispersivity آب شور بسیار بالا و نتیجه آزمایش نرمال بین hydrometer و نمک آب منفذی انجام می شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر نتایج تست خنثی و کرافت قبل از تصمیم گیری بر روی پراکندگی خاک خاکی شور است، اما نتایج آزمایش معمول دو هیدرومتر، نمک آب نمک

10. The calomel electrode has a small pinhole opening or wick.
[ترجمه ترگمان]الکترود calomel سوراخ سوزنی کوچکی دارد که باز می شود یا فتیله
[ترجمه گوگل]الکترود کالومل دارای یک سوراخ کوچک و یا پیچ و مهره است

11. Pinhole is card printing and card product inspection, the inspection of the most important.
[ترجمه ترگمان]Pinhole کارت چاپ کارت و بررسی محصول کارت است، که از مهم ترین آن ها بازرسی است
[ترجمه گوگل]Pinhole چاپ کارت و کارت بازرسی محصول، بازرسی از مهم ترین

12. Check the page without pinhole, bubble cratering and fix it.
[ترجمه ترگمان]صفحه را بدون سوراخ سوزنی چک کنید، آدامس بادکنکی درست کنید و آن را تعمیر کنید
[ترجمه گوگل]صفحه بدون پین هول، حباب کاترینت را بررسی کنید و آن را تعمیر کنید

13. Pinhole is an ancient imaging technology.
[ترجمه ترگمان]Pinhole یک تکنولوژی تصویربرداری باستانی است
[ترجمه گوگل]Pinhole یک فناوری تصویربرداری باستانی است

14. Pinhole. A short unwelded area in the weld line extending through the entire pipe so that fluid will leak out through the area very slowly.
[ترجمه ترگمان]Pinhole یک ناحیه unwelded کوتاه در خط جوش داده شده از طریق کل لوله به گونه ای که سیال بسیار آهسته از آن عبور کند
[ترجمه گوگل]پین هول ناحیه ای غیرقابل جابجایی در خط جوش که از طریق کل لوله گسترش می یابد به طوری که سیال از طریق ناحیه بسیار آهسته عبور می کند

15. The tyre pinhole detector and the detection method have high detection accuracy, can accurately find the positions of the existing pinholes and have no danger for the operators.
[ترجمه ترگمان]ردیاب های pinhole tyre و روش تشخیص، دقت تشخیص بالایی دارند و می توانند به دقت موقعیت های of موجود را پیدا کرده و هیچ خطری برای اپراتورها نداشته باشند
[ترجمه گوگل]آشکارساز pinhole تایر و روش تشخیص دقت تشخیص بالا، می تواند با دقت موقعیت های پین هول های موجود را پیدا کرده و برای اپراتورها خطر نداشته باشد

پیشنهاد کاربران

pinhole ( فیزیک - اپتیک )
واژه مصوب: روزنه 3
تعریف: دهانه‏ای بسیار ریز برای تنظیم شدت و قطر باریکۀ نور


کلمات دیگر: