کلمه جو
صفحه اصلی

conjugated

انگلیسی به انگلیسی

• conjugate, paired, joined in twos; formed by the union of two compounds; (of words) sharing a common root or source (grammar)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] مزدوج - جفتی
[پلیمر] مزدوج

جملات نمونه

1. Rabbit anti-human immunoglobulin conjugated with alkaline phosphatase was used to detect the bound antibody.
[ترجمه ترگمان]Rabbit anti - با phosphatase قلیایی برای تشخیص آنتی بادی محدود مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]برای شناسایی آنتیبادی مرزی مورد استفاده قرار گرفت ایمونوگلوبولین ضد انسانی خرگوش، کنجد شده با آلکالین فسفاتاز

2. This is caused by the leakage of conjugated bilirubin from damaged parenchymal cells into the sinusoids.
[ترجمه ترگمان]این ناشی از نشت of مزدوج از سلول های parenchymal آسیب دیده به درون sinusoids است
[ترجمه گوگل]این ناشی از نشت بیلی روبین کونژوگه از سلول های پارنشیم آسیب دیده به سینوس ها است

3. Since conjugated bilirubin is water-soluble, it will be excreted in the urine by the kidney.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که bilirubin مزدوج شدن آب است، از طریق کلیه ها دفع خواهد شد
[ترجمه گوگل]از آنجا که بیلی روبین کونژوگه محلول در آب است، از طریق کلیه ادرار دفع می شود

4. Indirect immunohistological staining using fluorescein conjugated antibody Exactly the same procedure was carried out as described above.
[ترجمه ترگمان]رنگ آمیزی غیر مستقیم غیر مستقیم با استفاده از آنتی بادی fluorescein، همان روش همانطور که در بالا توضیح داده شد، انجام شد
[ترجمه گوگل]رنگ آمیزی ایمونو هیستولوژیک غیر مستقیم با استفاده از آنتی بادی کنترل کننده فلورسسئین دقیقا همین روش را انجام داد همانطور که در بالا توضیح داده شد

5. This is a rare familial disorder in which conjugated bilirubin levels are increased due to defective excretion of bilirubin in the bile.
[ترجمه ترگمان]این یک اختلال خانوادگی نادر است که در آن سطوح bilirubin مزدوج به خاطر دفع معیوب of در صفرا افزایش می یابند
[ترجمه گوگل]این یک اختلال خانوادگی نادر است که در آن میزان بیلیروبین کانژوگه ای به علت تخریب بیلی روبین در صفرا افزایش می یابد

6. As shown earlier, taurine conjugated bile acids are not precipitated by calcium or calcium phosphate.
[ترجمه ترگمان]همانطور که قبلا نشان داده شد، اسیده ای کیسه صفرا مزدوج با کلسیم یا فسفات رسوب نمی کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلا نشان داده شد، اسید های صفراوی کنجوئه تائورین با کلسیم یا فسفات کلسیم رسوب نمیشوند

7. Bile acids in the rat are predominantly conjugated with taurine.
[ترجمه ترگمان]اسیده ای صفراوی در موش عمدتا با taurine مزدوج هستند
[ترجمه گوگل]اسیدهای صفراوی در موشها عمدتا با تائورین متصل شدهاند

8. Because of this increase in the conjugated fraction, urinary bilirubin excretion is positive.
[ترجمه ترگمان]به دلیل این افزایش در بخش مزدوج، دفع دفع ادرار نیز مثبت است
[ترجمه گوگل]با توجه به این افزایش در بخش کونژوگه، دفع بیلی روبین ادرار مثبت است

9. Murine monoclonal antibodies conjugated with plasminogen activators may be valuable for targeting the therapeutic agent to thrombus.
[ترجمه ترگمان]murine آنتی بادی مونوکلونال conjugated با plasminogen activators ممکن است برای هدف قرار دادن عامل درمانی به thrombus، ارزشمند باشد
[ترجمه گوگل]آنتیبادیهای مونوکلونال موشهای متصل با فعال کنندههای پلاسمینوژن ممکن است برای هدف قرار دادن عامل درمانی برای ترومبوز مفید باشند

10. It is probably that the conjugated plane of gossypol is inserted into the base pair pleated sheet of the DNA double helical structure to associate with thymine through weak polar bond.
[ترجمه ترگمان]این احتمال وجود دارد که صفحه مزدوج of در یک صفحه دو طبقه پایه مارپیچ دوگانه از ساختار مارپیچ دوگانه DNA وارد شده و با thymine از طریق پیوند ضعیف قطبی ارتباط داشته باشد
[ترجمه گوگل]این احتمالا این است که سطح کنجوج گسسیپول در ورقه پلی کربن دوتایی دوجداره دوپا قرار گرفته و با تامیین از طریق پیوند قطبی ضعیف ارتباط برقرار می شود

11. The conjugated grains in PET chips are formed of TiO 2 congeries particles.
[ترجمه ترگمان]دانه های مزدوج در تراشه های PET متشکل از ذرات congeries ۲ congeries هستند
[ترجمه گوگل]دانه های کنجد در تراشه های PET از ذرات TiG 2 تشکیل شده اند

12. The ethyl ester of conjugated linoleic acid(CLA)was synthesized with ethyl ester of safflower oil as raw material and with kalium alcoholate(KOCH2CHas catalyzer.
[ترجمه ترگمان]اتیل استر از linoleic ترکیبی conjugated (CLA)با اتیل استر از روغن safflower به عنوان ماده خام و با kalium alcoholate (KOCH۲CHas catalyzer سنتز شد
[ترجمه گوگل]اتیل استر اسید لینولئیک کانژوگه (CLA) با روغن الیاف گلرنگ به عنوان ماده خام و با الکلات کلسیم (کاتالیزور KOCH2CHas) سنتز شد

13. Refining of 70 % Conjugated acid ( CLA ) was purificated with the method of urea including.
[ترجمه ترگمان]اصلاح ۷۰ درصد اسید مزدوج (CLA)با روش اوره از جمله انجام شد
[ترجمه گوگل]پالایش 70٪ اسید کینژوژ (CLA) با روش اوره انجام شد

14. Because DCM series has a suitable conjugated chain and a donor-acceptor construction composed with aromatic amine and double nitrites, DCM series has fine electroluminescent performance.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که یک سری DCM دارای یک زنجیره مناسب مزدوج و یک ساختار دهنده دهنده دهنده است که با آمین های آروماتیک و نیتریت ها ترکیب می شود، سری DCM عملکرد electroluminescent خوبی دارد
[ترجمه گوگل]از آنجا که سری DCM دارای زنجیره مناسب و زنجیره مناسب و سازنده اهدا کننده-پذیرنده متشکل از آمین آروماتیک و نیتریت دو است، سری DCM عملکرد الکتریکی خوبی دارد

15. Conjugated unsaturation of abietic resin acids can be removed through catalytic hydrogenation to overcome the shortcomings of oxidation and color degradation in rosin.
[ترجمه ترگمان]دی ان های مزدوج شده اسیده ای resin را می توان از طریق هیدروژناسیون کاتالیتیک حذف کرد تا بر کاستی های اکسیداسیون و تخریب رنگ در rosin غلبه کند
[ترجمه گوگل]غلظت ناسازگار از اسیدهای رزین آبیتی را می توان از طریق هیدروژن سازی کاتالیزوری حذف کرد تا غلبه بر نقص اکسیداسیون و تخریب رنگ در گل سرخ

پیشنهاد کاربران

آمیخته شده

جفت شده

conjugated ( خوردگی )
واژه مصوب: مزدوج
تعریف: ویژگی مولکول هایی که در آنها پیوندهای دوگانه یا سه‏گانه به وسیلۀ پیوند یگانه به صورت یک درمیان از هم جدا شده باشند


کلمات دیگر: