کلمه جو
صفحه اصلی

arabesque


معنی : نقش عربی یا اسلامی، کاشی کاری سبک اسلامی
معانی دیگر : عربستان، شبه جزیره ی عربستان (arabian peninsula هم می گویند)، نقش و نگار به سبک عربی، نقش و نگار هندسی و پیچیده (به سبک اسلامی)، (رقص باله) ایستادن در حالی که یک پا به سوی عقب بلند شده و دست ها یکی به جلو و دیگری به عقب راست شده باشد

انگلیسی به فارسی

نقش عربی یا اسلامی، کاشی کاری سبک اسلامی


عربستان، نقش عربی یا اسلامی، کاشی کاری سبک اسلامی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a complex design of interlaced scrolls, foliage, and other fanciful shapes, or an ornamental object having such a design.

- The interior of the mosque's dome is decorated with a breathtaking arabesque.
[ترجمه ترگمان] داخل گنبد مسجد با گل و نگار breathtaking تزیین شده است
[ترجمه گوگل] داخل گنبد مسجد با یک عرب نفس گیر تزئین شده است

(2) تعریف: a ballet position in which the dancer stands on one leg and extends the other backward with a straight knee, with the body slightly bent and the arms in extended positions.

(3) تعریف: a brief piece of highly ornamented music, usu. written for piano.
صفت ( adjective )
• : تعریف: in the manner of or decorated with arabesques.

• intricate arabic ornament; short fanciful piece (music); ballet posture

دیکشنری تخصصی

[نساجی] طرح بسیار معروف اسلیمی در قالیهای ایران و گچ بریها و منبت کاریها که از دوران صفویه به یادگار مانده است

مترادف و متضاد

نقش عربی یا اسلامی (اسم)
arabesque

کاشی کاری سبک اسلامی (اسم)
arabesque

جملات نمونه

1. But the roofs' inventive arabesques Turn black against a sky of jade.
[ترجمه ترگمان]اما پشت بام های آن با شکوه و جلال، سیاه شده بود و بر فراز آسمان سبز رنگ سبز شده بود
[ترجمه گوگل]اما عرصه های اختراع سقف ها در برابر آسمان جید سیاه می شوند

2. The nymph attempted a final arabesque but the effort proved too much for her weak heart.
[ترجمه ترگمان]پری به نقوش پایانی پی برد، اما این تلاش بیش از حد برای قلب ضعیفش آشکار ساخت
[ترجمه گوگل]این نیفن تلاش کرد تا عرب نهایی باشد اما تلاش برای قلب ضعیف او بیش از حد ثابت بود

3. The ballerina remained suspended in a faultless arabesque.
[ترجمه ترگمان]The با گلی بی عیب و نقص به حالت تعلیق در آمدند
[ترجمه گوگل]Ballerina باقی مانده در عربی بی نظیر باقی ماند

4. I like carpets with arabesque patterns.
[ترجمه ترگمان]من قالی ها را با نقوش اسلیمی و گل و بته دوست دارم
[ترجمه گوگل]من فرش ها را با الگوی عرب سواری دوست دارم

5. Arabesque means a position of a dancer balanced on one leg with the other stretched horizontally backwards in ballet.
[ترجمه ترگمان]arabesque به این معنی است که یک رقصنده روی یک پا تعادل خود را حفظ کرده و دیگری به صورت افقی به عقب کشیده شده است
[ترجمه گوگل]Arabesque به معنای موقعیت یک رقصنده متعادل است در یک پا با دیگر کشیده شده به صورت افقی عقب در باله

6. China and India have an arabesque relationship.
[ترجمه ترگمان]چین و هند یک رابطه گل و بته دارند
[ترجمه گوگل]چین و هند یک رابطه عارفانه دارند

7. A dragging arabesque turn in modern dance drags the toe of one foot while spinning on the other.
[ترجمه ترگمان]یک arabesque dragging در رقص مدرن، انگشت پای یک پایش را در حال چرخش به سوی دیگر می کشد
[ترجمه گوگل]یک تکه تکه تکه شدن در رقص مدرن، انگشت یک پا را در حالی که از طرف دیگر چرخید، کشید

8. Like the Taj, the garden elements follow the Arabesque concept, standing on their own and constituting the whole.
[ترجمه ترگمان]مانند تاج، عناصر باغ از مفهوم arabesque پیروی می کنند، که بر روی خود می ایستند و کل را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]همانند تاج، عناصر باغی مفهوم عربی را دنبال می کنند، خودشان ایستاده و کل را تشکیل می دهند

9. Learn the dragging arabesque turn with tips from a professional dancer in this free modern dance video.
[ترجمه ترگمان]در این فیلم رقص مدرن و مدرن، نقوش در حال کشیدن و کشیدن گل و نگار حرفه ای را یاد بگیرید
[ترجمه گوگل]در این رقص رایگان مدرن، با کشیدن انگشتان دست و پاچه با راهنمایی های یک رقاص حرفه ای آشنا شوید

10. The term for Arabesque is a decorative pattern which is typical of Islamic art.
[ترجمه ترگمان]واژه for یک الگوی تزیینی است که در هنر اسلامی معمول است
[ترجمه گوگل]اصطلاح Arabesque یک الگوی تزئینی است که نمونه ای از هنر اسلامی است

11. The Arabesque issynonymousto majestic strokes that have to be delicately adapted to thedesiredcorporate image.
[ترجمه ترگمان]ضربه های محکم و با شکوه که باید با ظرافت با تصویر thedesiredcorporate تطبیق داده شوند
[ترجمه گوگل]Arabesque issynonymousto سحر و جادو با شکوه است که باید با ظرافت سازگار با تصویر مورد نیاز شرکت

12. The Arabesque solution is the answer toadesigner's desire for uniqueness.
[ترجمه ترگمان]راه حل arabesque، پاسخ toadesigner به یکتایی است
[ترجمه گوگل]راه حل Arabesque این است که پاسخ thadesigner میل به منحصر به فرد

13. Nor is it necessary always to keep the arms rounded except in arabesque.
[ترجمه ترگمان]نه همیشه لازم است که این سلاح ها را جز در گل و بته حفظ کنیم
[ترجمه گوگل]همیشه همیشه لازم است که سلاح را به جز در عربستان نگه دارید

14. When the Young Girl first dances with her Cousin her arabesques are tentative but outward-going.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اولین بار دختر دختر جوان با دختر عمو زاده می رقصد، arabesques به جز بیرون رفتن، آزمایشی است
[ترجمه گوگل]هنگامی که دختر جوان اولین رقص خود را با پسر عموی خود را arabesques تدریجی اما بیرون رفتن است

پیشنهاد کاربران

کاشی کاری در مصر باستان

اسلیمی. نقوش گردان هنرهای سنتی سرزمینهای اسلامی

ویکی پدیا:
اِسلیمی که در اروپا با نام Arabesque به معنای "عربی" شناخته می شود نوعی نقوش تزیینی به شکل شاخ و برگ گیاهان، گل پیچک یا خطوط صاف و منظم است که گاه با عناصر دیگری همراه می شود.

توضیحاتی در رابطه با arabesque
اسم arabesque در رقص باله به حالتی گفته می شود که یک پا به سمت عقب بلند شده، دست ها یکی به سمت جلو و دیگری به عقب راست می شوند و وزن بدن روی نوک پای دیگر است.

منبع: سایت بیاموز

arabesque ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: اسلیمی
تعریف: نقش تزیینی به شکل گیاه با ساقه‏های مارپیچی که ابتدا و انتهای آن مشخص نیست

آرابِسْک[۱]، یا اَرَبِسْک، عَرَبِسْک، شیوه‎ای از تزیین با شکلهای دقیق هندسی و نقشهای گیاهی ساده شده ( استیلیزه و قراردادی ) و دور از طبیعت ( انتزاعی ) با پیچ و خمهای متقاطع و موزون و مکرر که در تذهیب، کاشی‎سازی، قالی‎بافی، گچ‎بری، قلم‎زنی، منبت‎کاری، حجاری و دیگر زمینه‎های هنری به کار می‎رود ( بورکهارت، ۶۸؛ زمانی، ۸۱۷؛ کونل، ۲۳ ) . این اصطلاح واژه‎ای است فرانسوی مأخوذ از واژۀ �عرب� به معنی عربی. در زبان فارسی، افزون بر این واژه، برابرهای عربانه ( دایرةالمعارف فارسی؛ مرزبان، ۶۸، 10 ) ، طرحهای طوماری ( دیماند، ۹۰، ۲۶۱، جمـ ؛ تعبیر مترجم ) طرحهای تزیینی موطوماری ( همو، ۹۱، ۱۱۷ ) ، اشکال طوماری مجرد ( همو، ۹۵ ) ، اشکال توریقی ( همو، ۱۸، ۹۱، جم‍ ) ، طرح توریقی رسمی ( همو، ۱۹۳ ) ، اشکال توریقی و طوماری ( همو، ۱۱۷، ۲۶۶ ) و اسلیمی ( بورکهارت، ۶۸، تعبیر مترجم؛ مرزبان، ۱۴، 10؛ وزیری، ۲ / ۲۱۷؛ زمانی، ۸۱۵ ) نیز برای این مفهوم به کار برده شده است. در میان غربیان نیز چند اصطلاح دیگر، مترادف یا نزدیک به مفهوم آرابسک به کار رفته است: مورِسک[۲] ( موریش[۳]، مغربی، بربری، مراکشیها و بربرهای مسلمان ) مترادف با آرابسک و گاه اختصاصاً در مورد هنر اسلامی اندلس و غالباً به صورت دقیق‎تر دربارۀ تزیینات مغربی به کار می‎رود.
گروتسک[۴] ( منسوب به گروته[۵] یعنی غار که درواقع گرمابۀ تیتوس بوده در رم با تاقهای آراسته به نقشهای شگفت‎انگیز ) نیز به تزیینات آرابسک گونۀ دورۀ رنسانس گفته شده است؛ با این تفاوت که اصطلاح آرابسک، بی‎آنکه مقید به دوره‎ای خاص گردد، تزیینات گروتسک را دربر می‎گیرد و مورسک به مفهوم اخصّ تزیینات اسلامی به کار برده می‎شود. به کارگیری تزیینات گروتسک در صنایع، نقاشی و معماری در عصر رنسانس و پس از آن نوعی تقلید از هنرمندان اسلامی بوده است و همین امر موجب گردیده که در دورۀ یاد شده به جای اصطلاح گروتسک، در مورد این‎گونه طرحها، اصطلاح آرابسک به کار رود ( اسلام آنسیکلوپدیسی؛ مرزبان، 91، 51، 10 ) .
آرابسک را برخی از هنرشناسان غربی به معنی بسیار گسترده‎تری به کار برده‎اند و همۀ نقشهای هندسی، گیاهی، اسلیمی، بند رومی و گره‎سازی را که صرفاً به گونه‎ای نمایشگرِ نقشی موزون و مکرر به شیوۀ شرقی باشد، زیر عنوان آرابسک آورده‎اند، در حالی که هریک از اینها اصطلاحی است خاص با مفهومی خاص.


پنجرۀ مُشبّک در خربة المفجر ( طرح هندسی )

خاستگاه و پیشینۀ تاریخی
از نظر تاریخی، گویا آرابسکِ گیاهی از صورت خیالیِ تاک سرچشمه گرفته باشد. در تزیینات چند اثر هنری دورۀ اسلامی نیز به طرح تاک برمی‎خوریم: از همه مشهورتر قصرالمَشْتى ( المَشَتّى، المُشَتّى ) ، کاخ زمستانی خلیفۀ اموی، ولید دوم، است که در ۱۲۷ق / ۷۴۵م در ۴۰ کمـ شرق بحرالمیت ساخته شده است. در اینجا تاک در کنار جانداران یادآور �درخت زندگی� است ( بورکهارت، ۶۸، قس: کونل، ۱۹، ۲۳؛ دیماند، ۹۰، ۹۱، ۱۱۳ ) . همچنین در قُبَّةُ‎الصَّخرة ( ساخته شده در ۷۲ق / ۶۹۱ م به فرمان عبدالملک ) و محراب جامع اموی دمشق ( ساخته شده در ۸۷ ق / ۷۰۶م به فرمان ولید اول ) و مسجد جامع قیروان در تونس نقش تاک دیده می‎شود. اما طرح تزیینی انتزاعی آرابسک به نقش تاک بسنده نمی‎کند و گونه‎های گیاهی گوناگون را به هم درمی‎آمیزد. گاه تاک را در کنار نخل، انجیر و کنگر ( شوکةالیهود[۶] ) می‎نشاند و گاه از آن انار، میوۀ کاج و گل به بار می‎آورد ( بورکهارت، ۶۸، قس: وزیری، ۲۰۶؛ دیماند، ۱۱۳ ) .
نقشهای آرابسک و اسلیمی، به رغم پیوند لفظی آنها با عرب و اسلام ( بنا به مشهور ) ، در آثار هنری پیش از اسلام دیگر ملل و سرزمینها به کارمی‎رفته، به‎ویژه اگر آرابسک را شکل استیلیزۀ گیاهان و پیوند برگها به یکدیگر بدانیم می‎توانیم نمونه‎هایی از دوره‎های بسیار کهن معرفی کنیم: ۱. مصر: یک حلقه منسوب به عهد سلسلۀ دوازدهم ( ۲۲۱۲ - ۲۰۰۰ق م ) با برگها و غنچه‎ها و گلهای به هم پیوسته و از یکدیگر بیرون جسته؛ ۲. بین‎النهرین: صحنه‎ای از جلوس آشوربانی پال ( ۶۶۹ - ۶۲۶ ق م ) با دو ساقۀ استیلیزۀ مو در بالای سر او که به دو درخت استیلیزه پیوسته، همراه با برگها و خوشه‎های انگور؛ ۳. یونان: سرستونی متعلق به سدۀ ۴ق م با برگهای کنگر در پایین و اسلیمیهای خرطوم فیلی که شاخه‎های اسلیمی از میان برگهای کنگر رسته و دو شاخه شده و هر شاخه به گرد خود حلقه زده؛ ۴. بیزانس ( روم شرقی ) : جعبه‎ای از عاج با نقش اسلیمی. ۵. ایران: ظرفی سفالی از شوش با نقش استیلیزۀ گیاهی مربوط به هزارۀ ۴ق م، و نمونه‎های بسیار دیگر از آثار باستانی ایران با طرحهایی از اسلیمیهای گیاهی، ماری، توریقی، طوماری و دهن اژدری متعلق به هزارۀ ۲ق م، دورۀ هخامنشی، اشکانی و ساسانی ( زمانی، ۸۱۹ - ۸۲۲ ) .
منابع• https://www.cgie.org.ir/fa/article/237383/آرابسک


کلمات دیگر: