کلمه جو
صفحه اصلی

subcutaneous


معنی : زیر پوستی، تحت الجلدی
معانی دیگر : زیر پوستی، تحت الجلدی

انگلیسی به فارسی

زیر پوستی، تحت الجلدی


زیر جلدی، زیر پوستی، تحت الجلدی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: subcutaneously (adv.)
• : تعریف: situated or placed under the skin.

- a subcutaneous growth
[ترجمه ترگمان] یک رشد زیر جلدی
[ترجمه گوگل] رشد زیر جلدی
- a subcutaneous injection
[ترجمه ترگمان] تزریق زیر جلدی
[ترجمه گوگل] یک تزریق زیر جلدی

• situated under the skin; administered under the skin (as of an injection)

مترادف و متضاد

زیر پوستی (صفت)
hypodermic, subcutaneous, percutaneous

تحت الجلدی (صفت)
hypodermic, subcutaneous

جملات نمونه

1. a subcutaneous membrane
شامه ی زیر پوستی

2. All three patients received prophylaxis with subcutaneous heparin and compression stockings.
[ترجمه ترگمان]هر سه بیمار طب پیش گیری را با تزریق زیرجلدی و جوراب های compression دریافت کردند
[ترجمه گوگل]هر سه بیمار پیشگیری با هپارین زیر جلدی و جوراب های فشرده سازی دریافت کردند

3. Aquatic birds and mammals, equipped with subcutaneous blubber, may also have a covering of fur or feathers.
[ترجمه ترگمان]پرندگان و پستانداران آبزی، مجهز به زیر جلدی، ممکن است پوشش خز یا پر را نیز داشته باشند
[ترجمه گوگل]پرندگان و پستانداران آبزی که مجهز به بلورهای زیر جلدی هستند، ممکن است پوشش پوسته یا پرهای نیز داشته باشند

4. For much of the time there was continuous subcutaneous and repressed friction, broken by occasional and emotionally trying attempts at reconciliation.
[ترجمه ترگمان]برای بیشتر اوقات، تزریق زیرجلدی و اصطکاک مهار شده، که گهگاهی و از لحاظ عاطفی سعی در تلاش برای آشتی ایجاد می شد، وجود داشت
[ترجمه گوگل]برای اغلب اوقات، اصطکاک زیر جلدی و سرکوب شده وجود داشت، که با تلاش های گاه به گاه و تلاش های عاطفی در تلاش برای آشتی شکسته شد

5. Joseph Harker Women have a layer of subcutaneous fat that provides them with better insulation than men.
[ترجمه ترگمان]جوزف Harker نیز یک لایه از چربی زیر جلدی دارند که آن ها را با عایق بیشتری نسبت به انسان ها تامین می کند
[ترجمه گوگل]جوزف هکرر زنان دارای یک چربی از چربی زیر جلدی هستند که آنها را با عایق بهتر نسبت به مردان تامین می کند

6. Methods:A study group of 110 testes underwent scrotal subcutaneous orchiopexy through abdominal transverse cleavage line incision with gubernaculum testis reserved, 108 testes were followed up.
[ترجمه ترگمان]روش ها: یک گروه مطالعه از ۱۱۰ مگاهرتز با orchiopexy زیر پوستی از طریق برش عرضی برش عرضی شکمی همراه با gubernaculum بیضه reserved، ۱۰۸ تایی از آن ها پی گیری شدند
[ترجمه گوگل]روشها: گروهی از 110 ادرار تحت آزمایشگاهی تحت عمل جراحی قرار گرفتند که از طریق برش خط شکاف عرض شکمی با بیضه گوسفند نگهداری شد و 108 ادرار بررسی شد

7. No subcutaneous crepitus is appreciated on examination of the skin.
[ترجمه ترگمان]نه crepitus زیر جلدی برای بررسی پوست مورد تقدیر قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در مورد بررسی پوست هیچ برنزه زیر پوستی وجود ندارد

8. Objective To microwave coagulation and subcutaneous pruning plus microwave coagulation treatment of the two methods of clinical analysis of axillary osmidrosis.
[ترجمه ترگمان]هدف از انعقاد microwave microwave و تزریق زیرجلدی به اضافه درمان چسبندگی مایکروویو دو روش آنالیز بالینی axillary osmidrosis
[ترجمه گوگل]هدف انعقاد مایکروویو و هرس زیرهشی به همراه درمان انعقاد مایکروویو دو روش آنالیز بالینی اسمیدوزیس زیر بغل است

9. Methods: Using the excision of subcutaneous tissue to treat axillary osmidrosis.
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از برش بافت زیر جلدی برای درمان axillary osmidrosis
[ترجمه گوگل]روشهای استفاده از برداشتن بافت زیر جلدی برای درمان اسمیدوزیس زیر بغل

10. Many patients habitually use one or two sites and develop hard subcutaneous plaques or disfiguring insulin hypertrophy.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماران عاد از یک یا دو سایت استفاده می کنند و plaques زیر پوستی سخت و یا hypertrophy انسولین را شکل می دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماران معمولا از یک یا دو محل استفاده می کنند و پلاک های سخت زیر جلدی یا اختلال هیپرتروفی انسولین را از بین می برند

11. The few year-round species of high-arctic birds and mammals make good use of feathers, fur and subcutaneous insulation.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از گونه های دور و دور پرندگان و پستانداران دارای استفاده خوب از پر، خز و عایق بندی زیرجلدی هستند
[ترجمه گوگل]گونه های چند ساله پرندگان و پستانداران پرچمدار بالا از عینک پر، خز و زیر جلدی استفاده می کنند

12. A prickling sensation between my eyes made my nose run and white-hot adrenalin scalded the subcutaneous layer beneath my skin.
[ترجمه ترگمان]احساسی که بین چشمانم ایجاد شده بود، بینی ام را بالا کشیدم
[ترجمه گوگل]احساس غم انگیز بین چشم من باعث شد که بینی من اجرا شود و آدرنالین سفیدپوستی پوست لایه زیر پوستی زیر پوست من را پوشانده بود

13. Accordingly, we tested the hypothesis that postoperative pain decreases subcutaneous oxygen partial pressure.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس ما این فرضیه را مورد آزمایش قرار دادیم که درد postoperative فشار نسبی اکسیژن را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]بر این اساس، فرضیه ما را بررسی کردیم که درد پس از عمل، فشار جزئی اکسیژن زیر جلدی را کاهش می دهد

14. Mortality among streptokinase-treated patients was 3% for those who also received intravenous heparin and 0% for those receiving subcutaneous heparin.
[ترجمه ترگمان]میزان مرگ و میر در میان بیماران درمان شده با streptokinase ۳ درصد برای کسانی بود که heparin وریدی و ۰ درصد برای کسانی که زیر جلدی زیر پوستی را دریافت می کردند، دریافت کردند
[ترجمه گوگل]مرگ و میر در میان بیماران تحت درمان با استروتوکیناز 3٪ برای کسانی بود که همچنین هپارین وریدی دریافت کردند و 0٪ برای کسانی که هپارین زیر جلدی دریافت کردند

a subcutaneous membrane

شامه‌ی زیر‌پوستی


پیشنهاد کاربران

زیر پوستی

oral therapy درمان دهانی ( خوراکی ) ؛ درمان از راه دهان : دارو به صورت قرص یا کپسول به فرد داده می شود.

intravenous therapy درمان درون وریدی ( درمان رگی ) : دارو از طریق آمپول یا سرم از راه سیاه رگ وارد گردش خون می شود.

intramuscular therapy درمان عضلانی : دارو از طریق آمپول به عضله ی فرد تزریق می شود.

subcutaneous therapy درمان زیر جلدی ( زیر پوستی ) : دارو با تزرق آمپول به بافت چربی زیر پوست به فرد داده می شود.

subcutaneous ( علوم دارویی )
واژه مصوب: زیرجلدی
تعریف: ویژگی نوعی دارورسانی که در آن مادۀ دارویی در زیر بافت پوست تزریق می شود


کلمات دیگر: