1. fender bracket
سگدست سپر
2. a doctor in a high income bracket
دکتری با درآمد سطح بالا
3. a significant majority were in the 9-10 age bracket
اکثریت قابل ملاحظه ای (از آنان) بین سنین نه و ده بودند.
4. Do you fall outside that age bracket?
[ترجمه ترگمان]آیا شما خارج از این سن قانونی قرار می گیرید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در خارج از محدوده سنی قرار دارید؟
5. You'd better bracket those shelves with two-by-fours.
[ترجمه ترگمان]بهتره اون قفسه ها رو با دو دست باز کنی
[ترجمه گوگل]شما بهتر می توانید قفسه های آن را با دو چهار برابر نگه دارید
6. Most English people bracket American and Canadian accents together.
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم انگلیسی لهجه آمریکایی و کانادایی را با هم جمع کردند
[ترجمه گوگل]اکثر مردم انگلیس با لهجه آمریکایی و کانادایی همکاری می کنند
7. Don't bracket me with him just because we work for the same company.
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر اینکه ما برای یه شرکت کار می کنیم با اون رابطه برقرار نکن
[ترجمه گوگل]فقط به خاطر اینکه ما برای یک شرکت کار می کنیم، با او همکاری نکنید
8. It is unfair to bracket together those who cannot work with those who will not.
[ترجمه ترگمان]این ناعادلانه است که کسانی را که نمی توانند با کسانی کار کنند که نمی توانند با آن ها کار کنند
[ترجمه گوگل]با کسانی که نمیتوانند با کسانی که نخواهند کار کنند، غیرمجاز است
9. Millions of families have climbed a bracket or two.
[ترجمه ترگمان]میلیونها خانواده از یک یا دو طبقه بالا رفته اند
[ترجمه گوگل]میلیون ها نفر از خانواده ها دارای دو یا دو قبیله می باشند
10. These machines are in the higher price bracket.
[ترجمه ترگمان]این ماشین ها در پرانتز قیمت بالاتر قرار دارند
[ترجمه گوگل]این ماشین ها در قیمت بالاتری قرار دارند
11. Gossip columnists often bracket them together,so a wedding may be imminent.
[ترجمه ترگمان]شایع است که مقاله نویسان اغلب آن ها را با هم دسته بندی می کنند، بنابراین ممکن است یک عروسی حتمی باشد
[ترجمه گوگل]نقاشان شایعات اغلب آنها را با هم ترکیب می کنند، بنابراین عروسی ممکن است قریب الوقوع باشد
12. They were both surgeons in a high income bracket.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها جراحان در یک پایه درآمد بالا بودند
[ترجمه گوگل]آنها هر دو جراح در یک رده با درآمد بالا بودند
13. Peter's salary puts him in the highest tax bracket.
[ترجمه ترگمان]حقوق پیتر او را در بالاترین طبقه مالیاتی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]حقوق پدری او را در بالاترین حد مالیات قرار می دهد
14. Each bracket is fixed to the wall with just three screws.
[ترجمه ترگمان]هر گروه با سه پیچ به دیوار ثابت شده است
[ترجمه گوگل]هر براکت فقط با سه پیچ به دیوار وصل شده است
15. Dataquest said only 12 percent in this income bracket owned computers.
[ترجمه ترگمان]Dataquest گفت که تنها ۱۲ درصد از این نوع درآمد کامپیوترهای متعلق به این گروه بوده است
[ترجمه گوگل]Dataquest گفت که تنها 12 درصد در این حساب درآمد متعلق به کامپیوتر است