کلمه جو
صفحه اصلی

stag


معنی : کره اسب، گوزن، حیوان نر، جاسوسی کردن، کوتاه کردن، پاییدن
معانی دیگر : مردانه، ویژه ی مردان، گوزن نر، حیوان نر (به ویژه اخته شده)، (امریکا) مردی که بدون زن به مهمانی می رود، مرد تک، تک مرد، مهمانی مردانه، گردهمایی مردانه، (انگلیس - خودمانی) دزدکی کسی را تعقیب کردن، گوزن قرمز نر، حیوان نر بطور کلی، جلسه یا مهمانی مردانه، بریدن

انگلیسی به فارسی

گوزن (قرمز نر)، کره اسب، حیوان نر (بطور کلی)،جلسه یا مهمانی مردانه، کوتاه کردن، بریدن، جاسوسی کردن، پاییدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a sexually mature male deer.

(2) تعریف: a male at a social gathering with no accompanying female.
صفت ( adjective )
• : تعریف: excluding women.

- a stag party
[ترجمه ترگمان] یه مهمونی مردونه
[ترجمه گوگل] یک مهمانی استقلال
قید ( adverb )
• : تعریف: unaccompanied by one of the opposite sex.

- I am going stag to the dinner.
[ترجمه سمانه] برای شام به مهمانی مردانه میروم
[ترجمه ترگمان] من دارم میرم برای شام یه گوزن شکار کنم
[ترجمه گوگل] من قدم زدم به شام

• adult male deer; male who attends a social function unaccompanied by a female
intended for men only
a stag is an adult male deer.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] حیوان نری که در سن بالایی اخته شده و در نتیجه هنوز برخی از صفات ثانویه جنسی حیوان بالغ را دارا باشد .

مترادف و متضاد

کره اسب (اسم)
stag, foal, colt

گوزن (اسم)
stag, fawn

حیوان نر (اسم)
stag

جاسوسی کردن (فعل)
spy, stag, espy, fink, nark, pickeer

کوتاه کردن (فعل)
curtail, abbreviate, abridge, brief, shorten, truncate, dock, formulate, stag, clip

پاییدن (فعل)
eye, look, watch, guard, be constant, be firm, be fixed, be permanent, stag

جملات نمونه

1. a stag party
مهمانی مردانه

2. go stag
(امریکا - عامیانه) تنها به مهمانی رفتن،تنها رفتن

3. An army of stags led by a lion would be more formidable than one of lions led by a stag.
[ترجمه ترگمان]یک ارتش از گوزن های نر به وسیله یک شیر، از یکی از شیرها، formidable از شیر بود که گوزن نر آن را هدایت می کرد
[ترجمه گوگل]یک ارتش ستگدار به رهبری یک شیر می تواند بیشتر از یکی از شیرها به رهبری یک گوزن بزرگتر باشد

4. The hunter shot the stag dead.
[ترجمه ترگمان]شکارچی به گوزن نر شلیک کرد
[ترجمه گوگل]شکارچی به ضرب گلوله کشته شد

5. The hounds will soon hunt down the stag.
[ترجمه ترگمان]سگ ها به زودی گوزن را شکار می کنند
[ترجمه گوگل]اسب ها به زودی شاهزاده خانم ها را می کشند

6. The stag was now at full gallop on the springy turf.
[ترجمه ترگمان]گوزن در حال تاخت و تاز بود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر شاهزاده خانم به طور کامل در جبهه بهار حرکت می کند

7. By Enabling Laws the Reich stag empowered the government to legislate in the name of the Reich stag.
[ترجمه ترگمان]با فعال کردن قوانین، گوزن رایش به دولت قدرت داد تا به نام گوزن نر قانون گذاری کند
[ترجمه گوگل]با تأسیس قوانین، نیروهای دولتی رایش توانستند دولت را به نام قانون اساسی رایش به تصویب برسانند

8. I heard panting like a hunted stag.
[ترجمه ترگمان]صدای نفس نفس زدن مثل یک گوزن شکار شده را شنیدم
[ترجمه گوگل]من شنیده ام که مانند یک گوزن شکار شده شنیده ام

9. The dun stag stayed back, sidestepping like a boxer.
[ترجمه ترگمان]گوزن گم شده مثل یک بوکسور عقب ماند
[ترجمه گوگل]استون دون دوباره عقب نشینی کرد، مثل یک بوکسور

10. This is supposed to be a stag party, not an annual general meeting.
[ترجمه ترگمان]این باید یه پارتی مردونه باشه نه جلسه سالانه عمومی
[ترجمه گوگل]این یک حزب استقلال است، نه جلسه عمومی سالیانه

11. The stag is a primal male creature, filled with force and dynamism.
[ترجمه ترگمان]گوزن ماده گرگ ماده ای است که پر از نیرو و طراوت است
[ترجمه گوگل]استگ یکی از موجودات مرد اولیه است که پر از نیرو و پویایی است

12. A sort of frat party / stag club atmosphere pervades Tallahassee.
[ترجمه ترگمان]یک جور جو حزب مهمانی و مهمانی که در Tallahassee نفوذ کرده بود، در Tallahassee نفوذ کرده بود
[ترجمه گوگل]نوعی چهره باشگاه حزب / استقلال برات از طلاهاسی عبور می کند

13. He leaps and plunges like a wounded stag through agonizing death throes.
[ترجمه ترگمان]از جا می پرد و مثل گوزن زخمی از میان مرگ دردناک زوزه می کشد
[ترجمه گوگل]او از جهنمی که گریبانگیرش می شود، جهش می کند

14. Of the stag party now only Jack, Charlie, George and one other remained.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر تنها جک، چارلی، جورج و دیگری باقی مانده بودند
[ترجمه گوگل]از حزب استقلال در حال حاضر تنها جک، چارلی، جورج و یکی دیگر باقی مانده است

15. Scarcity value apart, the Stag is made of the right stuff by classic yardsticks.
[ترجمه ترگمان]مقدار کمیابی را جدا می کند، گوزن نر از ماده درست به وسیله yardsticks کلاسیک تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]ارزش نابرابری از هم جداست، استگ با معیارهای کلاسی مناسب است

a stag party

مهمانی مردانه


اصطلاحات

go stag

(امریکا - عامیانه) تنها به مهمانی رفتن، تنها رفتن


پیشنهاد کاربران

1. The male half of a relationship who allows and finds sexual gratification in allowing and even encouraging his female partner to have sex with other men. Not to be confused with the CUCKOLD relationship where the male is typically weak and into humiliation. Stags are dominant but want to share their women.
I met a STAG at the bar who invited me to his home when he noticed his wife checking me out and flirting with me
2. To go alone
I'm goin stag to the dance
مردی که در حد صفت دیوث نیست ولی برای اینکه زنش بتونه نهایت لذت رو از رابطه ببره اجازه میده که با مردهای دیگه هم سکس رو تجربه کنه ( دیوث کسیه که از تحقیر شدن خوشش میاد در خصوص مسائل جنسی ) . مثلا میبینه زنش داره با یه مرد دیگه لاس میزنه و رفتارهای غیرطبیعی و خارج از عرف باهاش داره بعد اون مرده رو دعوت میکنه خونشون تا باهم threesome داشته باشن و یه حالی به زنش داده باشه.

⁦✔️⁩جنس نر
( گونه ای ) از گوزن

Digested week
Digested week: now the miraculous 💥white stag 💥is dead, there are rats in our toilets
. . .
On top of a plague of pipe - climbing vermin, the country is facing Boris Johnson’s battle to save Christmas
. . .
Hunters of old, as Robert Baden - Powell once noted, pursued the white 💥stag💥 – “the miraculous 💥stag💥” – not because they expected 👉to kill it👈 but because “it led them in the joy of the chase to new and fresh adventures, and so to capture happiness”
TheGuardian. com@


کلمات دیگر: