کلمه جو
صفحه اصلی

pneumonia


معنی : ذات الریه، سینه پهلو، التهاب ریه، ششاک
معانی دیگر : (پزشکی) سینه پهلو، پنومونی، طب ششاک

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) ششاک، سینه پهلو، ذات الریه، التهاب ریه


ذات الریه، سینه پهلو، التهاب ریه، ششاک


انگلیسی به انگلیسی

• inflammation of the lungs, severe congestion of the lungs
pneumonia is a serious disease which affects your lungs and makes breathing difficult.

اسم ( noun )
• : تعریف: a serious disease caused by viruses, bacteria, or fluid in the lungs, and characterized by inflammation of one or both lungs.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] ذاتالریه ؛

مترادف و متضاد

ذات الریه (اسم)
pneumonia

سینه پهلو (اسم)
pneumonia

التهاب ریه (اسم)
pneumonia

ششاک (اسم)
pneumonia

جملات نمونه

1. pneumonia aggravated her illness
سینه پهلو بیماری او را وخیم تر کرد.

2. she developed pneumonia and died
او سینه پهلو کرد و مرد.

3. ten cases of pneumonia
ده مورد (بیماری) سینه پهلو

4. the diagnosis of pneumonia
تشخیص (واشناخت) سینه پهلو

5. asghar was taken with pneumonia
اصغر سینه پهلو گرفت.

6. a cold can lead to pneumonia
سرماخوردگی ممکن است منجر به سینه پهلو بشود.

7. He could heal you of your pneumonia, you'd better go to see him as soon as possible.
[ترجمه مهران] او میتواندذات الریه ی تو را درمان کند، بهتر است هر چه زودتر به دیدن او بروی
[ترجمه ترگمان]او می تواند تو را از سینه پهلو درمان کند، بهتر است هر چه زودتر به دیدنش بروی
[ترجمه گوگل]او می تواند شما را از پنومونی شما درمان کند، بهتر است او را در اسرع وقت ببینید

8. Nearly as many again died from pneumonia.
[ترجمه ترگمان]تقریبا همان طور که بسیاری دیگر از ذات الریه جان خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]تقریبا بسیاری از افراد دیگر در معرض پنومونی بودند

9. Mother became seriously ill with pneumonia.
[ترجمه ترگمان]مادر به شدت مبتلا به ذات الریه شد
[ترجمه گوگل]مادر شدیدا مبتلا به پنومونی شدید

10. Pneumonia tends to be caused by streptococcal or viral infection.
[ترجمه ترگمان]ذات الریه ناشی از عفونت ویروسی یا ویروسی است
[ترجمه گوگل]پنومونی به علت عفونت استرپتوکوک یا ویروسی ایجاد می شود

11. She developed pneumonia which landed her in hospital.
[ترجمه ترگمان]او ذات الریه کرد که او را در بیمارستان پیاده کرد
[ترجمه گوگل]او مبتلا به پنومونی شد که در بیمارستان بستری شد

12. Pneumonia put him in the hospital for a week.
[ترجمه ترگمان]ذات الریه برای یک هفته او را به بیمارستان می برد
[ترجمه گوگل]پنومونی او را یک هفته در بیمارستان قرار داده است

13. The patient caught pneumonia and went out shortly before midnight.
[ترجمه ترگمان]بیمار سینه پهلو گرفت و کمی قبل از نیمه شب بیرون رفت
[ترجمه گوگل]بیمار پنومونی گرفت و کمی قبل از نیمه شب رفت

14. He was cut down by pneumonia at an early age.
[ترجمه ترگمان]در سن و سال او براثر ذات الریه مبتلا شده بود
[ترجمه گوگل]او در سنین اولیه توسط پنومونی بریده شد

15. Pneumonia is one of the common complications faced by bed-ridden patients.
[ترجمه ترگمان]ذات الریه یکی از عوارض معمول بیماران بستری است
[ترجمه گوگل]پنومونی یکی از عوارض رایج بیماران بستری است

16. Penicillin cured him of his pneumonia.
[ترجمه ترگمان]penicillin او را از سینه پهلو درمان کرد
[ترجمه گوگل]Penicillin او را از پنومونی او درمان کرد

پیشنهاد کاربران

زات الریه

ذاترالریه

ذات الریه، سینه پهلو
a serious illness with inflammation of one or both lungs, causing difficulty in breathing

ذات الریه

نیست التهابی


pneumonia ( پزشکی )
واژه مصوب: سینه‏پهلو
تعریف: التهاب ریه‏ها همراه با تراکم


کلمات دیگر: