socks

1. his socks were full of holes

جورابش پر از سوراخ بود.

2. itching socks

جوراب های خارش آور

3. ankle socks and boots

جوراب و پوتینی که تا زیر ساق پا می رسد

4. hessam's sweaty socks

جوراب های گند عرقی حسام

5. rough, itchy socks

جوراب زبر و خارش آور

6. he wore mismatched socks

او جوراب تا به تا پوشیده بود.

7. i wore my socks inside out

جورابم را پشت و رو پوشیدم.

8. he hiked up his socks

او جوراب های خود را بالا کشید.

9. pari sorted the underpants and socks into neat bundles

پری زیر شلواری ها و جوراب ها را به طور منظم دسته دسته کرد.

10. tooth brushes, combs, shoes, and socks are among one's personal effects

مسواک و شانه و کفش و جوراب جزو لوازم شخصی محسوب می شود.

11. my mother used to darn our socks

مادرم جوراب های ما را رفو می کرد.

12. my mother used to patch our socks

مادرم جوراب های ما را وصله می کرد.

13. my mother used to repair our socks

مادرم جوراب های ما را وصله پینه می کرد.

14. his toes were projecting out of his torn socks

انگشتانش از جوراب پاره اش بیرون زده بودند.

15. I keep my socks in the bottom drawer.

[ترجمه ترگمان]جوراب هام رو توی کشوی پایین نگه می دارم
[ترجمه گوگل]من جوراب هایم را در پایین کشو نگه می دارم

16. I can't find a matching pair of socks.

[ترجمه ترگمان]نمیتونم یه جفت جوراب پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم یک جوراب تطبیق پیدا کنم

17. My socks have been darned again and again.

[ترجمه ترگمان]جوراب هام دوباره وصله پینه کردن
[ترجمه گوگل]جوراب های من دوباره و دوباره دوباره پر شده است

18. Put on your shoes and socks.

[ترجمه ترگمان]کفش و کفش هات رو بپوش
[ترجمه گوگل]کفش ها و جوراب های خود را بگذارید

19. Change your socks; they were snagged.

[ترجمه ترگمان]جوراب هات رو عوض کن، گیر کرده بودن
[ترجمه گوگل]جوراب های خود را عوض کنید آنها گرفتار شدند

20. He was waggling his toes in his socks.

[ترجمه ترگمان]پاهایش را در جوراب های خود تکان می داد
[ترجمه گوگل]او انگشتان پا را در جورابش آویزان کرد

انگلیسی به انگلیسی