1. the spur of jealousy
انگیزه ی حسادت
2. on the spur of the moment
با عجله،غفلتا،بلامقدمه،بدون نقشه ی قبلی
3. It is the bridle and spur that make a good horse.
[ترجمه ترگمان]این افسار و مهمیز است که اسب خوبی درست می کند
[ترجمه گوگل]این زانو و زانو است که یک اسب خوب را می سازد
4. A good horse often needs a good spur.
[ترجمه زهره] یک اسب خوب اغلب نیاز به مهمیزی خوب دارد.
[ترجمه ترگمان]اسب خوب اغلب به یک محرک خوب نیاز دارد
[ترجمه گوگل]یک اسب خوب برای اغلب نیازهای خوبی دارد
5. His speech was a powerful spur to action.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او یک محرک قدرتمند برای عمل بود
[ترجمه گوگل]سخنرانی او نیروی قدرتمند برای اقدام بود
6. She went to London on the spur of the moment.
[ترجمه Hadi] او با عجله به لندن رفت
[ترجمه ترگمان]در همان لحظه به لندن رفت
[ترجمه گوگل]او به لطف لحظه ای به لندن رفت
7. A few encouraging words might provide just the spur she needs.
[ترجمه Hadi] چند کلمه تشویقی ممکن است محرکی باشد که او نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]چند کلمه دلگرم کننده ممکن است تنها محرکی باشد که او نیاز دارد
[ترجمه گوگل]چند کلمه تشویق کننده ممکن است فقط باعث ایجاد نیاز او شود
8. The spur branches away here from the main line.
[ترجمه ترگمان]این شاخه از خط اصلی به این طرف و آن طرف می رود
[ترجمه گوگل]شاخه های مارپیچی در اینجا از خط اصلی دور می شوند
9. On the spur of the moment, they decided to hold a fancy dress party.
[ترجمه Hadi] در یک لحظه تصمیم گرفتند مهمانی لباس فانتزی برگزار کنند
[ترجمه ترگمان]در این لحظه تصمیم گرفتند که یک جشن بالماسکه برپا کنند
[ترجمه گوگل]در این لحظه، تصمیم گرفتند یک مهمانی لباس فانتزی را برگزار کنند
10. We just jumped in a car on the spur of the moment and drove to the seaside.
[ترجمه Hadi] ما در یک لحظه پریدیم سوار ماشین و به ساحل رفتیم
[ترجمه ترگمان]ما همین الان سوار اتومبیل شدیم و به کنار دریا رفتیم
[ترجمه گوگل]ما فقط در یک لحظه در یک ماشین پریدیم و به سوی ساحل رفتیم
11. Such stories serve as a spur to children's imagination.
[ترجمه Hadi] چنین داستانهایی برای تخیل بچه ها انگیزه ایجاد میکند
[ترجمه ترگمان]چنین داستان هایی به عنوان محرکی برای تخیل کودکان عمل می کنند
[ترجمه گوگل]چنین داستان هایی به تخیل کودکان کمک می کند
12. This report could spur some buying in corn futures when the market opens today.
[ترجمه ترگمان]این گزارش می تواند خرید در آینده ذرت را زمانی که بازار امروز افتتاح می شود، تشویق کند
[ترجمه گوگل]این گزارش می تواند برخی از خریداری های موجود در بازار ذرت را زمانی که بازار امروز باز می شود، تحریک کند
13. It is the bridle and spur that makes a good horse.
[ترجمه ترگمان]این افسار و مهمیز است که اسب خوبی درست می کند
[ترجمه گوگل]این زانو و زانو است که یک اسب خوب را می سازد
14. I phoned him up on the spur of the moment.
[ترجمه ترگمان]در همان لحظه به او تلفن کردم
[ترجمه گوگل]من به او زنگ زدم