1. to buttress a leaning tower
به یک برج کج پشت بند زدن
2. measures to buttress the national economy
اقدامات به منظور تقویت اقتصاد ملی
3. he tried to buttress his reasoning with statistics
سعی می کرد استدلال خود را با آمار و ارقام تقویت کند.
4. It was decided to buttress the crumbling walls.
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیده بود که دیوارها را محکم نگه دارند
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفته شد که دیوارهای سقوط کند
5. He was a buttress against extremism in the party.
[ترجمه ترگمان]او پشتیبان افراط گرایی در حزب بود
[ترجمه گوگل]او یک مهارتی علیه افراط گرایی در حزب بود
6. You need more facts to buttress up your argument.
[ترجمه ترگمان]تو به حقایق بیشتری نیاز داری تا استدلال تو رو ثابت نگه داره
[ترجمه گوگل]شما نیاز به واقعیت بیشتری دارید تا استدلال خود را تقویت کنید
7. The sharp increase in crime seems to buttress the argument for more police officers on the street.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که افزایش شدید جرم، استدلال افسران پلیس بیشتری در خیابان را تقویت می کند
[ترجمه گوگل]افزایش شدید جرم و جنایت به نظر میرسد که استدلال برای افسران پلیس بیشتری در خیابان است
8. More government spending is needed to buttress industry.
[ترجمه ترگمان]بیشتر هزینه های دولت برای حمایت از صنعت مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]هزینه های دولت بیشتر برای تقویت صنعت نیاز است
9. However, the sites are usually near a buttress or a fallen bole.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این سایت ها معمولا در نزدیکی یک میله یا تنه ریخته قرار دارند
[ترجمه گوگل]با این حال، سایت ها معمولا در نزدیکی یک پایه یا یک شکاف افتاده قرار دارند
10. More details from Derrick Buttress on.
[ترجمه ترگمان]جزییات بیشتری از دریک buttress به دست آمده است
[ترجمه گوگل]جزئیات بیشتر از Derrick Buttress در
11. A climb to savour, Moyer's Buttress deserves its place as a classic gritstone E
[ترجمه ترگمان]صعود به سوی savour، buttress s به جای آن به عنوان یک gritstone کلاسیک شناخته می شود
[ترجمه گوگل]صعود به مزه، Butterress Moyer به جای آن به عنوان یک سنگ گرانبها کلاسیک E سزاوار است
12. Sassenach was created, the great buttress climbed, as it should be, direct from top to bottom.
[ترجمه ترگمان]Sassenach ایجاد شد، قسمت اعظم آن بالا رفت، چون باید مستقیم از بالا به پایین بالا می رفت
[ترجمه گوگل]Sassenach ایجاد شد، زیر و بمی بزرگ، همانطور که باید باشد، از بالا به پایین به سمت بالا برود
13. Our architect, the appropriately named Donald Buttress, devised an ingenious means of resolving the problem.
[ترجمه ترگمان]معمار ما، یعنی دونالد buttress، وسیله ای ابتکاری برای حل این مشکل ابداع کرد
[ترجمه گوگل]معمار ما، به اصطلاح دونالد باتترس، یک ابزار هوشمندانه برای حل مسئله را طراحی کرد
14. It was a dead sheep, caught on the buttress of the bridge, and its dark-swollen face was fish-nibbled.
[ترجمه ترگمان]یک گوسفند مرده بود که روی پایه پل گیر کرده بود و صورت ورم کرده و متورم شده بود
[ترجمه گوگل]این یک گوسفند مرده بود، روی پایه پل گرفتار شده بود و چهره تاریک و تورم آن ماهی گرفته شده بود
15. A flying buttress transmits thrust rather then resisting it.
[ترجمه ترگمان]buttress که به پرواز در می آیند، به جای آن که مقاومت کنند، نیروی رانشی را انتقال می دهند
[ترجمه گوگل]یک بالشتک پرواز، نه تنها مقاومت را تحمل می کند، بلکه می کشد
16. Kotkin gave statistics to buttress his argument.
[ترجمه ترگمان]Kotkin آمار خود را مطرح کرد تا استدلال خود را تقویت کند
[ترجمه گوگل]کوتکین آمار خود را برای حمایت از استدلالش ارائه داد