کلمه جو
صفحه اصلی

flunk


معنی : شکست، شکست خوردن، موجب شکست شدن، چیدن
معانی دیگر : (امریکا - عامیانه - در امتحان) رد شدن یا کردن، دست کشیدن (از)، ول کردن، عقب نشستن، رفوزگی، ردی، نمره ی ردی، شکست خوردن در امتحانات

انگلیسی به فارسی

شکست، (آمریکا، عامیانه) شکست خوردن (در امتحانات)، چیدن، موجب شکست شدن


فلاون، شکست، شکست خوردن، چیدن، موجب شکست شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: flunks, flunking, flunked
• : تعریف: (informal) to be unsuccessful; fail, as a student in an examination or course.
مشابه: fail, thump

- If you flunk, you will have to repeat the course.
[ترجمه ترگمان] اگر شکست بخوری، باید دوره را تکرار کنی
[ترجمه گوگل] اگر شما فریب خورده باشید، باید دوره را تکرار کنید
فعل گذرا ( transitive verb )
عبارات: flunk out
(1) تعریف: (informal) to fail in (an examination or course).
مشابه: fail

(2) تعریف: to give a failing grade to, or prohibit from continuing in a course or school because of such failure.
مشابه: fail

• fail (a test, course, etc.); give up; drop out of school; give a student a failing grade student
if you flunk an exam or a course, you fail it because you do not reach the required standard; used in informal american english.
if an examiner flunks someone, he or she gives them a low mark or assessment for an exam or course, so that they fail it; used in informal american english.
if you flunk out, you are dismissed from a school or college because your work is not good enough.

مترادف و متضاد

شکست (اسم)
fracture, deflection, break, washout, failure, reverse, defeat, setback, losing, breakage, defeasance, defeature, refraction, flunk, fizzle, plumper, unsuccess

شکست خوردن (فعل)
lose, fail, flop, flunk, slip up, lose out

موجب شکست شدن (فعل)
flunk

چیدن (فعل)
cut, trim, lop, arrange, set, pick up, pluck, pick, mow, pull, pare, clip, crop, flunk, pick over, snip, skive, tear away

fail


Synonyms: miss, drop out


جملات نمونه

1. flunk out
(عامیانه) به خاطر نمرات بد اخراج کردن یا شدن

2. He didn't flunk out, but his record isn't so hot.
[ترجمه ترگمان]او با شکست مواجه نشده بود، اما سابقه او انقدر داغ نبود
[ترجمه گوگل]او خارج نشد، اما رکوردش خیلی داغ نیست

3. If he is no good, flunk him.
[ترجمه ترگمان]اگه حالش خوب نباشه باعث شکست دادنش میشه
[ترجمه گوگل]اگر او خوب نیست، او را غرق کرد

4. You either pass and get your degree or flunk out.
[ترجمه ترگمان]یا رد میشی یا شکست می خوری یا شکست می خوری
[ترجمه گوگل]شما یا مدرک تحصیلی خود را می گیرید و یا تحصیل می کنید

5. He thought he was going to flunk chemistry, but he got a D.
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کرد که داره شیمی رو شکست می ده اما یه \"دی\" داره
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که می خواهد شیمی را ترک کند، اما او د دی

6. Punitive and retroactive, our decision is to flunk the student, not the school.
[ترجمه ترگمان]Punitive و عطف به گذشته تصمیم ما این است که دانش آموزان را از مدرسه اخراج کنیم نه مدرسه
[ترجمه گوگل]مجازات و عقب مانده، تصمیم ما این است که دانش آموز را به جای مدرسه سوق دهد

7. It was, of course, extremely humiliating to flunk out of law school.
[ترجمه ترگمان]البته این کار به شدت تحقیر شده بود که از مدرسه حقوق خارج شد
[ترجمه گوگل]البته، بسیار تحقیر آمیز بود که از مدرسه حقوق خارج شد

8. It was extremely humiliating to flunk out of law school like that.
[ترجمه ترگمان]این کار به شدت تحقیر شده بود که از دانشکده حقوق خارج شد
[ترجمه گوگل]این بسیار تحقیر آمیز بود که از مدرسه حقوق خارج شد

9. Bill: Why, did you flunk the math test?
[ترجمه ترگمان]چرا، تو آزمایش ریاضی رو شکست دادی؟
[ترجمه گوگل]بیل: چرا، آزمون ریاضی را رها کردی؟

10. Of course there are some flunk this life too commonplace to be worthwhile.
[ترجمه ترگمان]البته بعضی از flunk این زندگی خیلی مبتذل است که ارزش آن را داشته باشد
[ترجمه گوگل]مطمئنا برخی از این فلاکت ها نیز شایع هستند که ارزشمند هستند

11. If flunk out I can always transfer to Engineering.
[ترجمه ترگمان]اگر flunk بیرون بیاید، من همیشه می توانم به مهندسی تبدیل شوم
[ترجمه گوگل]اگر منحرف شود، من همیشه می توانم به مهندسی انتقال دهم

12. But just like high school, many students flunk out of college because of their poor grades.
[ترجمه ترگمان]اما درست مانند دبیرستان، بسیاری از دانش آموزان بخاطر نمرات ضعیف خود از کالج خارج می شوند
[ترجمه گوگل]اما درست مثل دبیرستان، بسیاری از دانش آموزان به علت نمره ضعیف خود از کالج خارج شدند

13. Of course there are some who flunk this life too commonplace to be worthwhile.
[ترجمه ترگمان]البته کسانی هستند که موجب شکست این زندگی می شوند
[ترجمه گوگل]مطمئنا برخی از کسانی که این زندگی را بیش از حد معمول به نظر می رسد ارزش دارد وجود دارد

14. So don't flunk out; you've got too much invested in us, and we have too much invested in you.
[ترجمه ترگمان]پس شکست نخور؛ تو بیش از اندازه در ما سرمایه گذاری کرده ای و ما بیش از اندازه در تو سرمایه گذاری کرده ایم
[ترجمه گوگل]پس از خارج شدن نگذارید؛ شما بیش از حد در ما سرمایه گذاری کرده اید، و ما بیش از حد به شما سرمایه گذاری

15. I will flunk him if my student doesn't learn the material in the course.
[ترجمه ترگمان]اگر دانش آموزان مطالب را در این درس یاد نگیرد، او را اخراج خواهم کرد
[ترجمه گوگل]اگر دانشجوی من در این درس مواد را یاد بگیرد، من او را از بین می برم

He flunked half of the students.

او نصف شاگردان را رد کرد.


I flunked math.

در ریاضی رفوزه شدم.


اصطلاحات

flunk out

(عامیانه) به خاطر نمرات بد اخراج کردن یا شدن


پیشنهاد کاربران

شکست خوردن, در امتحان رد شدن

رفوزه شدن


کلمات دیگر: