کلمه جو
صفحه اصلی

pulling


الکترونیک : خمیدگى

انگلیسی به فارسی

کشیدن، کندن، کشیدن دندان، پشم کندن از، بطرف خود کشیدن، چیدن


انگلیسی به انگلیسی

• grabbing and drawing toward; towing, dragging

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] کشیدگی اثری که بسامد نوسان را وادار به تغییر از مدار می کند . این اثر به دلیل تزویج ناخواسته به منبع بسامدی دیگر تاثیر تغییرات امپدانس بار نوسان ساز ایجاد می شود .
[نساجی] از ریشه درآوردن گیاه کتان از زمین - فشار تنگی لباس - کشیدگی
[] طناب کشی

جملات نمونه

1. the children were pulling ill-mannered mugs
بچه ها با بی ادبی (به ما) دهی کجی می کردند.

2. the horse was pulling the cart
اسب گاری را می کشید.

3. i open the can by pulling the metal tab
قوطی را با کشیدن زبانه ی فلزی باز می کنم.

4. by hard scrabbling he succeeded in pulling the cart out of the gutter
با تقلای سخت موفق شد گاری را از جوی بیرون بیاورد.

5. The fire engines were just pulling up, sirens blaring.
[ترجمه ترگمان]موتورهای آتش نشانی تازه از هم جدا می شدند و صدای آژیر به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]موتورهای آتشین فقط کشیدن بودند، آژیر ها درهم ریختند

6. Pulling out to overtake, the car collided head-on with a van.
[ترجمه ترگمان]در حالی که با یک بارکش سر و کله ت - - ت - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]ماشین با سرنشین شدن با یک ون در حالیکه به جلو رانده شد، با ماشین برخورد کرد

7. The car was pulling a trailer, which carried a boat.
[ترجمه ترگمان]ماشین یدک کش بود که قایق را حمل می کرد
[ترجمه گوگل]ماشین یک تریلر را کشید که یک قایق داشت

8. You naughty boy, stop pulling the cat's tail.
[ترجمه ترگمان] پسر شیطون، دم گربه رو نکش
[ترجمه گوگل]پسر شیطان، توقف کشیدن دم گربه

9. The horse on the left side isn't pulling.
[ترجمه ترگمان]اسب سمت چپ نیست
[ترجمه گوگل]اسب در سمت چپ کشیدن نیست

10. They were pulling hard for the small island.
[ترجمه ترگمان]ان ها به سختی به سمت جزیره کوچک کشیده می شدند
[ترجمه گوگل]آنها برای جزیره کوچک سخت تلاش می کردند

11. What are you pulling a face at now?
[ترجمه ترگمان]الان داری چیکار می کنی؟
[ترجمه گوگل]در حال حاضر چهره ای را می بینید؟

12. He succeeded in pulling through the difficulty.
[ترجمه ترگمان]موفق شد مشکل را حل کند
[ترجمه گوگل]او موفق شد از طریق مشکل روبرو شود

13. If there's any trouble, raise/sound the alarm by pulling the emergency cord.
[ترجمه ترگمان]اگر مشکلی وجود دارد، با کشیدن طناب اضطراری، زنگ خطر را بالا \/ صدا کنید
[ترجمه گوگل]اگر مشکلی وجود داشته باشد، زنگ زدن را با کشیدن بند ناف اضطراری بالا ببرید

14. She's always pulling me up for/over my bad spelling.
[ترجمه ترگمان]او همیشه مرا به خاطر تلفظ بد تلفظ می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه به من می گوید برای املای بد من

15. Pulling himself upright, he squared his shoulders.
[ترجمه ترگمان]شانه بالا انداخت و شانه هایش را صاف کرد
[ترجمه گوگل]او را به سمت راست بکشید، او شانه های خود را تقسیم می کند

پیشنهاد کاربران

کشیدن - کشیده شده

شکسته شده


کلمات دیگر: