کلمه جو
صفحه اصلی

sustained

انگلیسی به فارسی

پایدار، نگه داشتن، تحمل کردن، تقویت کردن، متحمل شدن، حمایت کردن از


انگلیسی به انگلیسی

• maintained for a period of time without interruption, prolonged; allowed, admitted, accepted (as in a court of law)

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] مداوم

جملات نمونه

1. sustained attacks
حملات پیگیر (مستمر)

2. he sustained a foot injury
پایش آسیب دید.

3. it has sustained its reputation for a long time
مدتهاست که شهرت خود را حفظ کرده است.

4. their faith sustained them throughout the dark years of the war
ایمان آنها در طول سال های تیره ی جنگ به آنها قوت قلب می داد.

5. coastal cities which are sustained by fishing
شهرهای ساحلی که از راه ماهیگیری تامین می شوند

6. a man who has bravely sustained the burden of responsibility
مردی که با شهامت بار مسئولیت را تحمل کرده است

7. the losses which we have sustained are huge
زیان هایی که تحمل کرده ایم عظیم هستند.

8. the sympathy of my family sustained me during my illness
دلسوزی افراد خانواده ام در دوران بیماری مرا تسکین می داد.

9. the full extent of the damages sustained is not yet known
میزان دقیق آسیب های وارده هنوز تعیین نشده است.

10. not by extenuating or by exaggerating the damages sustained
نه از راه اندک شماری یا بزرگ شماری خسارت وارده

11. She sustained multiple injuries in the accident.
[ترجمه علی اکبر منصوری] او در تصادف متحمل چندین جراحت شده است
[ترجمه ترگمان]او در این حادثه چندین بار متحمل جراحاتی شد
[ترجمه گوگل]او حادثه چندین صدمه را پشت سر گذاشت

12. Some nearby buildings sustained minor damage.
[ترجمه ترگمان]برخی ساختمان های مجاور خسارت اندکی متحمل شده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از ساختمان های اطراف آسیب های جزئی را متحمل شدند

13. He sustained a broken rib.
[ترجمه علی اکبر منصوری] او متحمل یک شکستگی دنده شده
[ترجمه ترگمان]اون یه دنده شکسته رو نگه داشت
[ترجمه گوگل]او یک شکاف شکسته را حفظ کرد

14. The company has sustained heavy losses this year.
[ترجمه علی اکبر منصوری] شرکت امسال ضررهای سنگینی را متحمل شده است!
[ترجمه ترگمان]این شرکت خسارات سنگینی را در سال جاری متحمل شده است
[ترجمه گوگل]این شرکت در سال جاری تلفات سنگینی را متحمل شده است

15. The court sustained his claim that the contract was illegal.
[ترجمه علی اکبر منصوری] دادگاه از ادعای او که قرارداد، غیرقانونی بوده، حمایت کرد.
[ترجمه ترگمان]دادگاه ادعا کرد که این قرارداد غیر قانونی بوده است
[ترجمه گوگل]دادگاه ادعا کرد که قرارداد غیرقانونی است

16. Several train passengers received/sustained serious injuries in the crash.
[ترجمه علی اکبر منصوری] چندین مسافر قطار متحمل صدمات جدی در صانحه برخورد شدند.
[ترجمه ترگمان]در این سانحه چندین مسافر قطار زخمی \/ متحمل جراحاتی شدند
[ترجمه گوگل]چندین مسافر قطار در تصادف دریافت صدمات جدی شدید کردند

17. The driver of the truck sustained only minor injuries to his legs and arms.
[ترجمه علی اکبر منصوری] راننده کامیون فقط صدمات جزئی به پاها و دستانش وارد شده/متحمل شده!
[ترجمه ترگمان]راننده کامیون فقط جراحات کوچکی روی پاها و بازوانش داشت
[ترجمه گوگل]راننده کامیون فقط آسیب های جزئی به پاها و بازوهاش زده بود

18. The love of my family and friends sustained me through my ordeal.
[ترجمه علی اکبر منصوری] عشق خانواده و دوستانم ( بود که ) من را در طول تجربه سخت من برای اثبات بی گناهیم، زنده نگه داشت.
[ترجمه ترگمان]عشق خانواده و دوستانم مرا از این آزمایش دشوار نجات داد
[ترجمه گوگل]عشق به خانواده و دوستانم من را از طریق اعتراض من تحمل کرد

پیشنهاد کاربران

مداوم

پایدار

بی وقفه، پیگیر، همیشگی، باثبات، دائمی، مستمر

ثابت

ماندگار

پابرجا

بدست آمدن

وارد ( حقوق )

مستمر

حقوق ( وارد شده یا واردآمده )

مداوم، پی در پی

وارد شده


damage sustained
صدمات وارد شده

مداوم. پی در پی، مستمر، مکرر

In court :


Sustained
اعتراض وارد است.

Overruled
اعتراض وارد نیست.

E. g. A sustained ( =continuous ) rise in oil prices could set back the recovery

در فارماکولوژی پیوسته
Sustained release پیوسته رهش

ادامه یافتن

پیوسته

( توی دادگاه ) اعتراض وارده
در جواب !objection


کلمات دیگر: