کلمه جو
صفحه اصلی

snout


معنی : پوزه، دهان، سر لوله اب، پوزه دراز جانور، لوله کتری و غیره، پوزه زدن به
معانی دیگر : (حیوان)، زفر، (انسان) دک و پوز، (عامیانه) بینی (به ویژه اگر گنده باشد)، دماغ، (قدیمی) خرطوم، رجوع شود به: rostrum، (حشرات) زایده ی منقار مانند، پوزچه، نوک واره، خرطوم فیل

انگلیسی به فارسی

پوزه، خرطوم فیل، پوزه دراز جانور، سرلوله اب، لوله کتری وغیره، پوزه زدن به


دهان، پوزه، پوزه دراز جانور، لوله کتری و غیره، سر لوله اب، پوزه زدن به


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: snouted (adj.), snoutlike (adj.)
(1) تعریف: the protruding front part of an animal's head that includes the nose and usu. the mouth and jaws.
مشابه: muzzle

(2) تعریف: something that resembles an animal's snout, such as a nozzle or spout.

• part of an animals head which projects forward and contains the nose and jaws; rostrum, beaklike projection bearing the mouth parts (entomology); nozzle, spout; nose (slang)
the snout of an animal such as a pig is its nose.

دیکشنری تخصصی

[] یخچال پوز

مترادف و متضاد

پوزه (اسم)
beak, muzzle, neb, rostrum, snout, nozzle, mug

دهان (اسم)
chop, gob, throat, mouth, neb, snout, mug, gam, jib, os

سر لوله اب (اسم)
snout, nozzle

پوزه دراز جانور (اسم)
snout

لوله کتری و غیره (اسم)
snout

پوزه زدن به (فعل)
snout

جملات نمونه

1. glacier snout
یخچال پوز،دماغه ی یخرود

2. The head and snout alone bear some superficial likeness to those of that familiar creature.
[ترجمه ترگمان]سر و پوزه تنها شباهت ظاهری نسبت به آن موجودات آشنا دارد
[ترجمه گوگل]سر و بینی فقط به نوعی از شخصیت آشنا ظاهر می شود

3. A full frontal assault right in the snout.
[ترجمه ترگمان]یک حمله کامل روی پوزه
[ترجمه گوگل]یک حمله کامل به جلو در راستای بینی

4. Bury that snout in Haagen-Dasz and go to town!
[ترجمه ترگمان]اون پوزه رو در haagen خاک کنه و به شهر بره!
[ترجمه گوگل]خزنده را که در Haagen-Dasz قرار دارد و به شهر بروید!

5. Did I mention he had a snout?
[ترجمه ترگمان]گفتم که پوزه داره؟
[ترجمه گوگل]آیا من اشاره کردم او یک بینی دارد؟

6. The swordfish family has a much longer, slender snout than the sailfish.
[ترجمه ترگمان]خانواده اره ماهی خیلی بلندتر از شمشیر ماهی دندان دار هستند
[ترجمه گوگل]خانواده ماهی شمشاد شمش طویله بسیار طولانی تر و بلند تر از سیل ماهی است

7. George has an enormous snout.
[ترجمه ترگمان]جورج پوزه بزرگی دارد
[ترجمه گوگل]جورج پستان بسیار زیادی دارد

8. Notice the narrow snout extending beyond the mouth which helps it to seek out small rodents, reptiles and invertebrates.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که پوزه باریک فراتر از دهانی کشیده می شود که به آن کمک می کند تا جوندگان کوچک، خزندگان و بی مهرگان را پیدا کند
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که بینی باریک فراتر از دهان است که کمک می کند آن را به دنبال جوندگان کوچک، خزندگان و بی مهرگان

9. The mock-Stealer gestured at her snout clad in syn-skin.
[ترجمه ترگمان]ژست مسخره به پوزه اش که با پوست her پوشیده شده بود اشاره کرد
[ترجمه گوگل]شوخ طبع وحشیانه در ناخن او پوشیده شده است

10. It has a long snout, erect ears, a shiny brown coat, and a tail thick as a muff.
[ترجمه ترگمان]یک پوزه دراز، گوش های راست، یک کت قهوه ای براق و یک دمش ضخیم به عنوان یک دست پوش
[ترجمه گوگل]این پوزه طولانی دارد، گوش راست، کت و شلوار قهوه ای براق، و ضخامت دم به عنوان کوپلینگ

11. The bear paces in a too-small cage, its snout rubbed raw by the rusted bars.
[ترجمه ترگمان]خرس قدم در یک قفس کوچک خیلی کوچک دارد و پوزه اش توسط میله های زنگ زده پاک می شود
[ترجمه گوگل]خرس در یک قفس بسیار کوچک است، که دره میله های زنگی خیس خورده است

12. They snout in the dirt with their long noses.
[ترجمه ترگمان]پوزه درازش را به خاک می چسبانم
[ترجمه گوگل]آنها با زانوهایشان بلند می شوند

13. Prepelvic length From the base of the anteriormost pelvic fin ray to the anteriormost point on the head (snout or upper lip ).
[ترجمه ترگمان]طول Prepelvic از پایه یک اشعه از لگن لگن anteriormost تا نقطه anteriormost روی سر (پوزه و یا لب فوقانی)
[ترجمه گوگل]طول پروپالویک از پایه پیشانی پرتو پیشانی لگن تا نقطه قدام بالای سر (بینی یا لب بالا)

14. The snout of the Mercedes poked through the gates.
[ترجمه ترگمان]پوزه مرسدس از دروازه بیرون آمد
[ترجمه گوگل]مروارید مرسدس از طریق دروازه ها تکان خورد

پیشنهاد کاربران

خبرچین ( خلافکاری که بقیه خلافکاران رو به پلیس لو میدهد )


کلمات دیگر: