کلمه جو
صفحه اصلی

staircase


معنی : پله کان، راه پله، پاگرد، پله کان نردبانی
معانی دیگر : پلکان، پله ها، رازینه

انگلیسی به فارسی

پله کان، پله کان نردبانی، راه پله


راه پله، پله کان، پاگرد، پله کان نردبانی


انگلیسی به انگلیسی

• set of steps
a staircase is a set of stairs inside a building.

اسم ( noun )
• : تعریف: an arrangement of consecutive steps with its supporting members, usu. connecting two or more floors of a building.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پلکان - پله
[برق و الکترونیک] پلکانی
[] طول پلکانی

مترادف و متضاد

پله کان (اسم)
stair, staircase

راه پله (اسم)
staircase

پاگرد (اسم)
staircase

پله کان نردبانی (اسم)
staircase

جملات نمونه

1. a spiral staircase
پلکان مارپیچ

2. a winding staircase
پلکان مارپیچ

3. the closeness of my room to the staircase
نزدیکی اتاق من به پلکان

4. He followed her up a rickety staircase to a squalid bedsit.
[ترجمه ترگمان]او را تا یک پلکان شکسته و کثیف دنبال کرد
[ترجمه گوگل]او او را به دنبال یک راه پله گشاد به یک تختخواب

5. The house has a superb staircase made from oak and marble.
[ترجمه ترگمان]این خانه پلکان بسیار بزرگی است که از چوب بلوط و مرمر ساخته شده است
[ترجمه گوگل]خانه دارای یک پله فوق العاده ساخته شده از بلوط و سنگ مرمر است

6. The spiral staircase led to an upper gallery.
[ترجمه ترگمان]پلکان مارپیچی به سمت راهروی بالایی منتهی می شد
[ترجمه گوگل]پله مارپیچ به یک گالری فوقانی منجر شد

7. She climbed the staircase cautiously, holding fast to the rail.
[ترجمه ترگمان]او با احتیاط از پله ها بالا رفت و به نرده تکیه داد
[ترجمه گوگل]او با احتیاط به سمت پله ها صعود کرد و سریع به راه آهن ادامه داد

8. The gallery is terminated by a staircase.
[ترجمه ترگمان]راهرو در یک پلکان منتهی می شود
[ترجمه گوگل]گالری توسط یک پله باز می شود

9. They passed each other on the staircase.
[ترجمه ترگمان]در پلکان با هم از کنار هم گذشتند
[ترجمه گوگل]آنها بر روی پله ها یکدیگر را گذراندند

10. They walked down the staircase together.
[ترجمه ترگمان]با هم از پله ها پایین رفتند
[ترجمه گوگل]آنها با راه رفتن به پایین راه می رفتند

11. He picked his way down the narrow staircase.
[ترجمه ترگمان]از پلکان باریک پایین رفت
[ترجمه گوگل]او راه خود را پایین پله های باریک برداشت

12. Make sure the staircase is well lit, with no awkward corners.
[ترجمه ترگمان]مطمئن باشید که پلکان به خوبی روشن می شود
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که راه پله به خوبی روشن است، بدون گوشه های بی دست و پا

13. The main staircase was in the form of a big 'S'.
[ترجمه ترگمان]پلکان اصلی به شکل یک تابلوی بزرگ بود
[ترجمه گوگل]راه پله اصلی به شکل 'S' بزرگ بود

14. The wooden staircase leads to three bedrooms, the bathroom, and a separate WC.
[ترجمه ترگمان]پلکان چوبی منتهی به سه اتاق خواب و حمام و یک WC جداگانه می شود
[ترجمه گوگل]پله های چوبی به سه اتاق خواب، حمام و یک توالت جداگانه منجر می شود

15. He groped his way up the staircase in the dark.
[ترجمه ترگمان]کورمال کورمال از پلکان بالا رفت
[ترجمه گوگل]او راه خود را از پله ها در تاریکی گذراند

پیشنهاد کاربران

راه پله، پلکان
There's a narrow staircase to the roof

راهرو

راهرو، راه پله

راه پله


کلمات دیگر: