1. Have a short sensitive puberty we,always love to do with age is not consistent.
[ترجمه ترگمان]با یک بلوغ حساس، ما همیشه عاشق این هستیم که این کار را با سن و سال انجام دهیم
[ترجمه گوگل]بلوغ حساسیت کوتاه ما همیشه دوست داریم که با سن سازگار نباشد
2. He reached puberty at the age of fourteen.
[ترجمه ترگمان]در سن چهارده سالگی به سن بلوغ رسیده بود
[ترجمه گوگل]او در سن چهارده سالگی به بلوغ رسید
3. At puberty, pubic hair develops and girls begin to menstruate.
[ترجمه ترگمان]در سن بلوغ، موهای pubic رشد می کنند و دخترها شروع به menstruate می کنند
[ترجمه گوگل]در بلوغ، موهای ناحیه شکمی ایجاد می شود و دختران شروع به قاعدگی می کنند
4. Most traditional societies have transition rites at puberty.
[ترجمه رویا علیمرادزاده] بیشترجوامع سنتی در دوران بلوغ مراسمانتقال دارند
[ترجمه ترگمان]اکثر جوامع سنتی به بلوغ رسیدند
[ترجمه گوگل]اغلب جوامع سنتی در دوران بلوغ دارای مراسم انتقال هستند
5. During puberty, young people become more interested in sex.
[ترجمه ترگمان]در دوران بلوغ، جوانان بیشتر به سکس علاقه نشان می دهند
[ترجمه گوگل]در دوران بلوغ، جوانان علاقه مند به رابطه جنسی می شوند
6. The body undergoes many changes during puberty.
[ترجمه ترگمان]بدن در دوران بلوغ دست خوش تغییرات بسیاری می شود
[ترجمه گوگل]بدن در طول بلوغ تغییرات زیادی می کند
7. Margaret had reached the age of puberty.
[ترجمه ترگمان]مارگارت به سن بلوغ رسیده بود
[ترجمه گوگل]مارگارت به سن بلوغ رسیده است
8. At puberty, a girl's body begins to fill out.
[ترجمه ترگمان]در سن بلوغ، بدن دختر شروع به پر کردن می کند
[ترجمه گوگل]در بلوغ، بدن دختر شروع به پر کردن می کند
9. You reach puberty in your teens.
[ترجمه ترگمان]تو به سن بلوغ رسیدی
[ترجمه گوگل]شما در نوجوانی بلوغ خواهید داشت
10. She helps the girls understand issues such as puberty, hygiene, boys, crime, and drugs.
[ترجمه ترگمان]او به دختران کمک می کند تا مسائلی مانند بلوغ، بهداشت، پسران، جرم و مواد مخدر را درک کنند
[ترجمه گوگل]او به دختران کمک می کند تا مسائل مانند بلوغ، بهداشت، پسران، جرم و مواد مخدر را درک کنند
11. They will be on the cusp of puberty.
[ترجمه ترگمان] الان در اوج بلوغ هستن
[ترجمه گوگل]آنها در بلوغ بلوغ خواهند بود
12. Even though I had just reached puberty, Boden saw me as a Bolshevik.
[ترجمه ترگمان]با این که تازه به سن بلوغ رسیده بودم، Boden مرا با Bolshevik دیده بود
[ترجمه گوگل]اگرچه من به بلوغ نرسیده بودم، بودن من را به عنوان یک بلشویک دید
13. At puberty, males become warriors and killing an enemy is often a prerequisite of attaining full adult status.
[ترجمه ترگمان]در بلوغ بلوغ، مردان جنگجو می شوند و یک دشمن را می کشند، اغلب پیش شرطی برای رسیدن به وضعیت کامل بزرگسالان است
[ترجمه گوگل]در بلوغ، مردان به جنگجویان تبدیل می شوند و کشتن دشمن اغلب یک پیش شرط برای رسیدن به وضعیت کامل بزرگسالان است
14. During my California days, under the influence of puberty, we did not consider such matters.
[ترجمه ترگمان]در طول روزه ای کالیفرنیا، تحت نفوذ بلوغ، چنین مسائلی را در نظر نمی گیریم
[ترجمه گوگل]در طی روزهای کالیفرنیا، تحت تاثیر بلوغ، چنین مسائلی را در نظر نگرفتیم
15. Ruth Benedict, writing of puberty ceremonies in various societies, sheds some light on this seemingly paradoxical cultural attitude.
[ترجمه ترگمان]\"روت بندیکت\"، نویسنده مراسم بلوغ در جوامع مختلف، برخی از آثار این نگرش فرهنگی متناقض را روشن می سازد
[ترجمه گوگل]روت مقدس، نوشتن مراسم بلوغ در جوامع مختلف، از این نگرش فرهنگی ظاهرا متناقض فرهنگی نادیده گرفته می شود