کلمه جو
صفحه اصلی

work of art


معنی : مصنوع، اثرهنری، کار هنری
معانی دیگر : اثر هنری، کار هنری

انگلیسی به فارسی

اثر هنری، کار هنری، اثرهنری، مصنوع


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: works of art
(1) تعریف: a product of creative effort, esp. in the graphic or plastic arts, such as a painting or sculpture.

(2) تعریف: anything made, produced, performed, or the like that arouses admiration because of the great beauty, originality, or skill that it manifests.

• artist's work, masterpiece of art
a work of art is a painting or piece of sculpture of high quality.
you can refer to something that has been skilfully produced as a work of art.

مترادف و متضاد

مصنوع (اسم)
artefact, artifact, piece of art, work of art

اثر هنری (اسم)
work of art, vertu, virtu

کار هنری (اسم)
work of art

art object


Synonyms: artwork, composition, object of art, objet d'art, piece, study


جملات نمونه

1. The actual nest is a work of art.
[ترجمه ترگمان]آشیانه واقعی کار هنری است
[ترجمه گوگل]لانه واقعی یک اثر هنری است

2. This tapestry is a work of art.
[ترجمه ترگمان]این پرده کار هنری است
[ترجمه گوگل]این کوپه یک اثر هنری است

3. The decoration on the cake was a work of art.
[ترجمه ترگمان]تزیین کیک کار هنری بود
[ترجمه گوگل]دکوراسیون کیک یک اثر هنری بود

4. That cake's a real work of art!
[ترجمه ترگمان]این کیک واقعا اثر هنری است!
[ترجمه گوگل]این کیک یک کار واقعی از هنر است!

5. The bride's dress was a work of art.
[ترجمه ترگمان]لباس عروس اثر هنری بود
[ترجمه گوگل]لباس عروس یک اثر هنری بود

6. On paper, the M1was a work of art in the most grim of crafts.
[ترجمه ترگمان]بر روی کاغذ، M۱was کار هنری را در the صنایع دستی انجام می دهد
[ترجمه گوگل]بر روی کاغذ، M1was یک اثر هنری در سخت ترین صنایع دستی است

7. The moment you think you understand a great work of art, it's dead for you. Oscar Wilde
[ترجمه ترگمان]لحظه ای که فکر می کنی یک اثر بزرگ از هنر را درک می کنی، برای تو مرده \" اسکار وایلد \"
[ترجمه گوگل]لحظه ای که فکر می کنید کار بزرگ هنر را درک می کنید، برای شما مرده است اسکار وایلد

8. The draft law proposes that such work of art will be considered legally yours after twenty years.
[ترجمه ترگمان]پیش نویس این قانون پیشنهاد می کند که این آثار هنری پس از بیست سال از نظر قانونی در نظر گرفته خواهند شد
[ترجمه گوگل]این پیش نویس قانون پیشنهاد می کند که چنین کار هنری پس از بیست سال به لحاظ قانونی شما محسوب شود

9. And each shot he takes is an exciting work of art precisely be-cause of his intense personal involvement.
[ترجمه ترگمان]و هر عکسی که او می گیرد، کار هیجان انگیزی از هنر است - علت مشارکت شدید شخصی او
[ترجمه گوگل]و هر گلوله ای که او می گیرد، یک اثر هیجان انگیز از هنر دقیقا به دلیل دخالت شدید شخصی او است

10. For no work of art which is deeply embedded in the imagination can ever be still or dead.
[ترجمه ترگمان]زیرا هیچ کار هنری که عمیقا در تخیل جای گرفته باشد، هنوز می تواند مرده یا مرده باشد
[ترجمه گوگل]برای هیچ کار هنری که عمیقا در تخیل جاسازی شده است، می تواند همیشه یا مرده باشد

11. However, mere financial considerations are far beneath a work of art like this.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ملاحظات مالی صرف بسیار پایین تر از یک اثر هنری مانند این است
[ترجمه گوگل]با این حال، صرف نظر از ملاحظات مالی در زیر کار هنر مانند این است

12. But not in the so-called work of art.
[ترجمه ترگمان]اما نه به اصطلاح کار هنری
[ترجمه گوگل]اما نه به اصطلاح کار هنر

13. His stomach muscles are a work of art.
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های شکم او کار هنری هستند
[ترجمه گوگل]عضلات شکمش یک اثر هنری است

14. Frasier is a work of art, a beautifully crafted mix of class and farce.
[ترجمه ترگمان]Frasier یک اثر هنری است، ترکیبی زیبا از طبقه و نمایش مضحک
[ترجمه گوگل]Frasier کار هنری است، ترکیبی زیبا از کلاس و نقاشی

پیشنهاد کاربران

اثر هنری

masterpiece - شاهکار

کار هنری، اثر هنری

Artist's work

Something that is very attractively presented or intricately detailed


Wow you are a work of art : تو یک اثر هنری هستی ( زیبایی )


کلمات دیگر: