کلمه جو
صفحه اصلی

purist


شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد

انگلیسی به فارسی

شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد


خالص


انگلیسی به انگلیسی

• one who strictly adheres to purity of behavior (or speech, etc.)
a purist is a person who believes in absolute correctness.

دیکشنری تخصصی

[] طبیعی کار

جملات نمونه

1. Britain wanted a "more purist" approach.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا یک رویکرد \"purist\" بیشتری می خواست
[ترجمه گوگل]بریتانیا خواستار رویکرد 'خالص تر' شد

2. Architects with purist views were suspicious of his work.
[ترجمه ترگمان]معماران با دیدگاه های purist نسبت به کارش بدگمان بودند
[ترجمه گوگل]معماران با دیدگاه خالصانه از کار او مشکوک بودند

3. One difficulty of primary sources is that a purist definition tends to suggest that the writer has personally collected the information.
[ترجمه ترگمان]یکی از مشکلات منابع اولیه این است که تعریف purist حاکی از آن است که نویسنده شخصا اطلاعات را جمع آوری کرده است
[ترجمه گوگل]یک مشکل از منابع اولیه این است که تعریف خلطی نشان می دهد که نویسنده شخصی اطلاعات را جمع آوری کرده است

4. Architects and critics with purist views were suspicious of Hill, but he helped to popularize the modern style.
[ترجمه ترگمان]معماران و منتقدان با دیدگاه های purist نسبت به هیل بدگمان بودند، اما او به ترویج سبک مدرن کمک کرد
[ترجمه گوگل]معماران و منتقدان با دیدگاه های خالقانه از هیل مشکوک بودند، اما او به تبلیغ سبک مدرن کمک کرد

5. The purist will feel the greatest disappointment though in the abandonment of any notion that pitches should be uncovered.
[ترجمه ترگمان]هر چند در رها کردن هر عقیده ای که باید وجود داشته باشد، purist نهایت ناامیدی را خواهد داشت
[ترجمه گوگل]خالق احساس بزرگترین ناامیدی را در هرجای هر مفهومی که میدان باید کشف شود، احساس خواهد کرد

6. Few disciples followed him, his purist rigour being unsuited to compromise or the political infighting which wracked the sectarian Left. sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]معدودی از مریدان او را دنبال کردند، و سختگیری و سختگیری او برای سازش کردن یا جنگ داخلی که جناح چپ فرقه را ویران کرده، نامتناسب است فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]بعضی از شاگردان او را دنبال می کردند، سخت گیری های خشن او که برای مصالحه یا درگیری سیاسی که موجب چپ فرقه ای شد، ناکارآمد بود فرهنگ لغت جمله

7. And although the odd purist might object we've also included power steering, electric windows and a high quality car stereo.
[ترجمه ترگمان]و اگر چه the عجیب ممکن است هدف ما شامل هدایت برق، پنجره های الکتریکی و یک دستگاه استریو با کیفیت بالا باشد
[ترجمه گوگل]و اگر چه خلبان عجیب و غریب ممکن است سوء استفاده، ما همچنین شامل فرمان قدرت، پنجره های الکتریکی و استریو با کیفیت بالا است

8. If Joan was an abstract purist, other young artists were turning toward Bad Painting and cartoon art.
[ترجمه ترگمان]اگر جوآن an انتزاعی بود، دیگر هنرمندان جوان به سمت نقاشی نقاشی و نقاشی بد گرایش پیدا کردند
[ترجمه گوگل]اگر جوآن یک خالق انتزاعی بود، دیگر هنرمندان جوان به نقاشی بد و هنر کارتونی تبدیل شدند

9. Just to satisfy a purist "free market" ideal?
[ترجمه ترگمان]فقط برای راضی کردن یک \"بازار آزاد\" ایده آل؟
[ترجمه گوگل]فقط برای برآورده کردن یک 'بازار آزاد' خالص ایده آل؟

10. Guzman is more of a purist. "To me, nothing is more wonderful than the natural state of a Mexican avocado, " she said.
[ترجمه ترگمان]وی گفت: \" به نظر من، هیچ چیز زیباتر از وضعیت طبیعی یک آووکادو مکزیکی نیست \"
[ترجمه گوگل]Guzman بیشتر از خالکوبی است او گفت: 'برای من هیچ چیز شگفت انگیزی نسبت به حالت طبیعی آووکادو مکزیکی نیست '

11. A holy man of the Gods, Purist applies his holy spells to support and defensive spells.
[ترجمه ترگمان]یک مرد مقدس خدایان، purist افسون مقدس خود را برای حمایت و افسون دفاعی به کار می برد
[ترجمه گوگل]مرد مقدس خدایان، Purist جادوهای مقدس خود را برای حمایت از و جادوهای دفاعی اعمال می کند

12. Her mother, a purist, despised the Russian Riviera, and the idea that her daughter, classically trained and destined for greater things, would degrade herself by dancing there.
[ترجمه ترگمان]مادرش، a، the را حقیر می شمرد، و این فکر که دخترش، تربیت و destined را برای چیزهای بزرگ تر از خود نشان می دهد، خود را با رقص به آنجا می برد
[ترجمه گوگل]مادرش، خالق، Riviera روحانی را نادیده گرفت و این ایده که دخترش، به طور کلاسیک برای تربیت و تعلیم و تربیت بیشتر، با رقصیدن در آنجا، خود را تضعیف می کند

13. A purist would argue that an object should never send a message to itself.
[ترجمه ترگمان]یک purist استدلال می کند که یک شی هرگز نباید یک پیام به خود ارسال کند
[ترجمه گوگل]خالص استدلال می کند که یک شی هرگز نباید یک پیام را به خود اختصاص دهد

14. For the purist, perhaps, but for kids born today, the word "film" will mean nothing.
[ترجمه ترگمان]شاید برای the، اما برای کودکانی که امروزه به دنیا آمده اند، کلمه \"فیلم\" هیچ معنایی ندارد
[ترجمه گوگل]برای خالق، شاید، اما برای بچه های متولد امروز، کلمه 'فیلم' چیزی نیست

15. In its purist purest form, clay can be shaped and stretched and used to make objects.
[ترجمه ترگمان]خاک رس در خالص ترین شکل، می تواند شکل بگیرد و کشیده شده و برای ساختن اشیا مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]در خالص ترین خالص، خاک رس می تواند شکل و کشش و استفاده شود تا اشیاء ایجاد شود

پیشنهاد کاربران

آدم وسواسی نسبت به اطراف

ناب گرا - خالص طلب

ملانقطی ( که به غلط ملالغتی رایج شده است )

طرفدار سنت بخصوص در کاربرد زبان؛سنت​ گرا
someone who believes in and follows very traditional rules or ideas in a subject؛
a person who adheres strictly and often excessively to a tradition


کلمات دیگر: