کلمه جو
صفحه اصلی

notional


معنی : اندیشه، ادراک، تصور، نظریه
معانی دیگر : تصوری، ذهنی، نظری، موهوم، خیالی، انگاشتی، فکر، فکری

انگلیسی به فارسی

( notion ) تصور، اندیشه، فکر، نظریه، خیال، ادراک،فکری


مفهومی، تصور، اندیشه، نظریه، ادراک


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: notionally (adv.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or expressing an idea.

(2) تعریف: speculative or reflective.

(3) تعریف: imaginary or ideal.
متضاد: actual, real
مشابه: imaginary

• conceptual; imaginative; theoretical
something that is notional exists only in theory or as an idea, but not in reality.

مترادف و متضاد

اندیشه (صفت)
notional

ادراک (صفت)
notional

تصور (صفت)
notional

نظریه (صفت)
notional

جملات نمونه

1. Their calculations were based on a notional minimum wage.
[ترجمه ترگمان]محاسبات آن ها براساس حداقل دست مزد بود
[ترجمه گوگل]محاسبات آنها بر اساس حداقل دستمزد قانونی بود

2. My calculation is based on notional figures, since the actual figures are not yet available.
[ترجمه ترگمان]محاسبات من براساس ارقام notional است، زیرا ارقام واقعی هنوز در دسترس نیستند
[ترجمه گوگل]محاسبه من براساس ارقام مفهومی است، زیرا ارقام واقعی هنوز در دسترس نیستند

3. All this with a notional enemy gunning for us.
[ترجمه ترگمان]همه اینا با یه دشمن notional که برای ما اسلحه کشیده
[ترجمه گوگل]همه اینها با یک دشمن ذهنی برای ما جالب است

4. Their calculations were based on a notional $ 50 per share.
[ترجمه ترگمان]محاسبات آن ها براساس notional دلار در هر سهم بود
[ترجمه گوگل]محاسبات آنها براساس 50 دلار برای هر سهم صورت گرفت

5. A notional/functional approach essentially seeks to establish correlations between systemic and schematic elements.
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد notional \/ عملکردی اساسا به دنبال ایجاد همبستگی بین مولفه های سیستمی و فراگیر است
[ترجمه گوگل]یک رویکرد ذهنی / کاربردی اساسا به دنبال ایجاد همبستگی بین عناصر سیستمیک و اساسی است

6. My daughter isn't some notional stereotype invented to scare elderly cardinals.
[ترجمه ترگمان]دختر من یک کلیشه ذهنی نیست که برای ترساندن cardinals پیر اختراع شده است
[ترجمه گوگل]دختر من برخی از کلیشه های مفهومی است که اختراع شده برای ترساندن کاردینال های سالخورده نیست

7. The next step is to consider whether the notional system reflects the characteristics of the formal system model.
[ترجمه ترگمان]گام بعدی بررسی این مساله است که آیا سیستم notional، ویژگی های مدل سیستم رسمی را منعکس می کند یا نه
[ترجمه گوگل]گام بعدی این است که بررسی کنیم که آیا سیستم مفهومی ویژگی های مدل سیستم رسمی را نشان می دهد

8. It consists of the notional component of the finite verb and the rest of the message.
[ترجمه ترگمان]آن شامل مولفه های notional فعل و rest محدود و بقیه پیام است
[ترجمه گوگل]این شامل اجزاء مفهومی فعل محدود و بقیه پیام است

9. But in fact the notional/functional approach has generally been represented as a radical departure, a complete break with the past.
[ترجمه ترگمان]اما در حقیقت رویکرد notional \/ عملکردی به طور کلی به عنوان یک حرکت رادیکال و یک جدایی کامل با گذشته نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]اما در واقع، رویکرد مفهومی / کاربردی به طور کلی به عنوان یک رد رادیکال، یک شکست کامل با گذشته است

10. The cut through Nussbaum Gang isolates a notional fragment of it.
[ترجمه ترگمان]بریدگی از میان گروه nussbaum یک تکه notional از آن را جدا می کند
[ترجمه گوگل]برش از طریق Nussbaum Gang، یک قطعه ذهنی از آن را جدا می کند

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. Apparently the world has a notional pool of capital.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا دنیا استخری پر از سرمایه دارد
[ترجمه گوگل]ظاهرا جهان دارای یک سرمایه مفهومی است

13. The demo account utilises and provides only a hypothetical (notional) credit amount that is a cash equivalent only and has no intrinsic or actual cash or other value.
[ترجمه ترگمان]حساب نمایشی از آن استفاده می کند و تنها مقدار اعتبار فرضی (notional)را ارایه می دهد که معادل پول نقد است و یا پول واقعی و یا ارزش دیگری ندارد
[ترجمه گوگل]حساب آزمایشی تنها یک مقدار اعتبار فرضیه ای (معادل) دارد که تنها معادل نقدی است و هیچ مبلغ نقدی یا ارزش واقعی یا واقعی ندارد

14. This definition, notional as it apparently is, has too many loopholes to hold water.
[ترجمه ترگمان]این تعریف، که ظاهرا آن چیزی است که به نظر می رسد، راه های گریز زیادی برای نگه داشتن آب دارد
[ترجمه گوگل]این تعریفی که ظاهرا مفهومی است، دارای نقاط ضعف فراوان برای نگهداری آب است

15. These are more notional than real, as the farcical second show trial of Mikhail Khodorkovsky, a former oil boss and a Putin rival, which is taking place on Mr Medvedev's watch, demonstrates.
[ترجمه ترگمان]این ها more از واقعی هستند، به عنوان دومین نمایش مضحک در مورد میخائیل خودوروکوسکی، یک رئیس سابق نفت و یک رقیب پوتین که در ساعت آقای مدودف در حال انجام است، نشان می دهد
[ترجمه گوگل]اینها مبهم تر از واقعیت هستند، همانطور که دادگاه تجربی دوم نشان می دهد که میهل هودورکوفسکی، یک رئیس سابق نفت و یک رقیب پوتین که در ساعت مدودیف در حال انجام است، نشان می دهد

پیشنهاد کاربران

فرضی


کلمات دیگر: