1. We had to sprint to catch the bus.
[ترجمه Nadia Mohammadi] برای رسیدن به اتوبوس بایدمیدویدیم
[ترجمه hamta] برای رسیدن به اتوبوس باید با نهایت سرعت میدویدیم
[ترجمه Mr hash] ما برای گرفتن اتوبوس باید مثل برق میدویدیم
[ترجمه ترگمان]باید سریع اتوبوس رو بگیریم
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم به اتوبوس برسیم
2. He had to sprint to catch the bus.
[ترجمه ترگمان]باید سریع سوار اتوبوس می شد
[ترجمه گوگل]او برای رسیدن به اتوبوس باید به جلو حرکت کند
3. Rob Harmeling won the sprint in Bordeaux.
[ترجمه ترگمان]راب Harmeling در این مسابقه در بوردو برنده شد
[ترجمه گوگل]رابر هارلینگ در برادوی باتجربه است
4. The runners broke into a sprint a few hundred yards from the finish.
[ترجمه ترگمان]The به سرعت چند صد متر دورتر از the به هم زدند
[ترجمه گوگل]دوچرخهسواران چندین و چند متری از انتهای این مسابقات را شکستند
5. He made a desperate sprint for the train.
[ترجمه ترگمان]او به سرعت برای قطار سرعت زیادی به راه انداخت
[ترجمه گوگل]او برای قطار ساخته شده است
6. The athlete put on a sprint of speed to make it.
[ترجمه ترگمان]ورزشکاری که سرعت خود را جمع کرد تا آن را بسازد
[ترجمه گوگل]ورزشکار با سرعت بالا به آن می انجامد
7. He put on a sprint to catch the bus.
[ترجمه ترگمان]او به سرعت سوار اتوبوس شد
[ترجمه گوگل]او برای رسیدن به اتوبوس به سرعت حرکت کرد
8. The Moroccan came out best in a frantic sprint for the line.
[ترجمه ترگمان]مراکش با سرعت جنون آمیزی برای صف بیرون آمد
[ترجمه گوگل]مراکش بهترین نتیجه را در خط میانی به دست آورد
9. You'll have to sprint if you want to catch the train.
[ترجمه ترگمان]اگه بخوای سوار قطار بشی باید سریع باشی
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید قطار را ببرید، باید با سرعت بالا بروی
10. She scorched to victory in the sprint final.
[ترجمه ترگمان]با آخرین سرعت خودش را به پیروزی رساند
[ترجمه گوگل]او در پیروزی در نهایی با حداکثر سرعت دویدن سقوط کرد
11. Jamaica won the gold in the sprint relay.
[ترجمه ترگمان]جامائیکا مدال طلای دو مسابقه دوی سرعت را کسب کرد
[ترجمه گوگل]جامائیکا طلا را در رله Sprint به دست آورد
12. It started raining, so we made a sprint for a cafe.
[ترجمه ترگمان]باران شروع به باریدن کرد، بنابراین ما یک مسابقه دوی سرعت برای یک کافه درست کردیم
[ترجمه گوگل]باران شروع شد، بنابراین ما برای یک کافه با سرعت بالا کار کردیم
13. They hurtled across the line in a flat-out sprint.
[ترجمه ترگمان]آن ها با سرعت به سرعت از خط خارج شدند
[ترجمه گوگل]آنها در یک خط در یک بافر صاف از روی خط عبور کردند
14. She began to sprint on the last two laps.
[ترجمه ترگمان]شروع به سرعت به دو دامن آخر کرد
[ترجمه گوگل]او در دو دور آخر دوام آورد