کلمه جو
صفحه اصلی

locked


مقفل قانون ـ فقه : قفل شده

انگلیسی به فارسی

قفل شده است، قفل کردن، قفل شدن، بستن، بغل گرفتن، راکد گذاردن، بوسیله قفل بسته ومحکم شدن


انگلیسی به انگلیسی

• secured with a lock, bolted

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] قفل دار

جملات نمونه

1. locked brakes
ترمز قفل شده

2. locked gears
دنده ی گیر کرده

3. locked in jail
محبوس در زندان

4. a locked drawer
کشوی قفل شده

5. he locked his legs around my neck and almost choked me to death
او پاهایش را دور گردنم قفل کرد و نزدیک بود خفه ام کند.

6. she locked the child in her arms
او کودک را تنگ در بغل گرفت.

7. they locked the door on us
در را به روی ما قفل کردند.

8. a throttle locked in the idle position
دریچه ی کاربوراتور که در موقعیت هرز قرار گرفته است

9. he was locked up for ten years
او ده سال زندانی بود.

10. the ship locked into the new canal
کشتی از آب بند وارد آبراه جدید شد.

11. they were locked in a deadly struggle
آنان دچار کشمکش مهلکی بودند.

12. his jaws were locked
آرواره هایش قفل شده بود.

13. the door is locked
در قفل است.

14. the door was locked from inside
در را از تو قفل کرده بودند.

15. the cell doors were locked
درهای اتاق زندان قفل بودند.

16. the chest had been locked and plumbed
صندوق قفل و پلمب شده بود.

17. the secrets that are locked in my heart
اسراری که در قلب من نهفته است

18. they walked together with locked arms
آنها بازو در بازو مشغول قدم زدن بودند.

19. to have an election locked up
پیروزی خود را در انتخابات قطعی کردن

20. i closed the door and locked it
در را بستم و قفل کردم.

21. make certain all the doors are locked
اطمینان حاصل کن که همه ی درها قفل اند.

22. make sure all the doors are locked
مسجل کن که همه ی درها قفل شده اند.

23. Their most valuable belongings were locked in a safe in the bedroom.
[ترجمه ترگمان]most با ارزش شان در یک گاوصندوق در اتاق خواب زندانی بودند
[ترجمه گوگل]دارایی های ارزشمند آنها در یک اتاق امن در قفل شده بودند

24. The jewels were locked away inside the safe.
[ترجمه ترگمان]جواهرات در گاوصندوق قفل بود
[ترجمه گوگل]جواهرات در داخل امن قفل شده بودند

25. A bird had been locked in and was by now quite frantic.
[ترجمه ترگمان]پرنده ای در را قفل کرده بود و حالا کام لا دیوانه شده بود
[ترجمه گوگل]یک پرنده قفل شده بود و در حال حاضر کاملا کوره در می آید

26. They were locked in a passionate embrace on the station platform.
[ترجمه مجید حاجتمند] در سکوی ایستگاه ( قطار ) با شوری در آغوش هم بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها در آغوش پر شور روی سکوی ایستگاه بسته بودند
[ترجمه گوگل]آنها در آغوش پرشور در پلت فرم ایستگاه قفل شدند

27. He thought the door was locked, but he turned the knob and the door opened.
[ترجمه ترگمان]فکر کرد در قفل است، اما دستگیره را چرخاند و در باز شد
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که درب قفل شده بود، اما دستگیره را باز کرد و درب باز شد

28. They have deliberately locked us out.
[ترجمه ترگمان]اونا عمدا ما رو زندانی کردن
[ترجمه گوگل]آنها عمدا ما را قفل کردند

پیشنهاد کاربران

تخصصی در برنامه نویسی برنامه ی بدون کد منبع دردسترس قفل دار

قفل

زندانی کرد

قفل
The door to his bedroom was locked
در اتاق خواب او قفل بود 🔀🔀🔀🔀


کلمات دیگر: