کلمه جو
صفحه اصلی

keener


نوحه گر درایرلند

انگلیسی به فارسی

بامزه تر، مشتاق، شدید، مایل، تیز، زیرک، قوی، حساس، تند، حاد، خاطرخواه، با هوش


جملات نمونه

1. There can be no keener revelation of a society's soul than the way in which it treats its children. Nelson Mandela
[ترجمه ترگمان]برای روح جامعه بیش از شیوه ای که در آن با فرزندان خود رفتار می کند، وجود ندارد نلسون ماندلا
[ترجمه گوگل]هیچ روحیه ای از روح جامعه وجود ندارد که بتوان آن را با فرزندان خود رفتار کرد نلسون ماندلا

2. Mr Fallon and Mr Milburn are both keener to stress local issues and their constituency credentials.
[ترجمه ترگمان]آقای فالون و آقای Milburn هر دو برای فشار آوردن به مسائل محلی و اعتبار سنجی خود keener هستند
[ترجمه گوگل]آقای فالون و آقای میلبرن هر دو به شدت تمایل دارند تا مسائل محلی و اعتبارات حوزه انتخابیه خود را تأیید کنند

3. For now Harriet's keener on seeing chess get a better press.
[ترجمه ترگمان]چون حالا با دیدن شطرنج، هریت بیشتر مشتاق بود که با او شطرنج بازی کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر هریت در حال دیدن شطرنج بهتر است مطبوعات بهتر

4. And several senators are keener on pushing their own agendas than kowtowing to Mr Lott.
[ترجمه ترگمان]و بسیاری از سناتورها برای هل دادن دستور کار خود بیش از kowtowing تا آقای لات، keener هستند
[ترجمه گوگل]و چندین سناتور بیشتر از اینکه برنامه های خودشان را به سمت آقای لوت بکشند، قوی تر است

5. Now, it seems, bankers are growing keener on importing ideas - and bosses - from industry.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، به نظر می رسد که بانکداران در حال رشد بیشتر در واردات ایده ها - و bosses - از صنعت هستند
[ترجمه گوگل]حالا، به نظر می رسد، بانکداران در حال وارد شدن به ایده ها و کارفرمایان از صنعت هستند

6. We begin to sense with a keener sensitivity the needs of people around us.
[ترجمه ترگمان]ما با حساسیت بیشتری نسبت به نیازهای مردم اطرافمان شروع می کنیم
[ترجمه گوگل]ما با احساس حساسیت بیشتر به نیازهای افراد اطرافمان حس می کنیم

7. Young males in particular were keener on high pay and promotion than older people, and less concerned with security or job satisfaction.
[ترجمه ترگمان]مردان جوان به طور خاص برای حقوق و ترفیع بالا نسبت به افراد مسن تر، و کم تر نگران امنیت یا رضایت شغلی بودند
[ترجمه گوگل]به طور خاص، جوانان جوان با پرداخت زیاد و ارتقاء بیشتر نسبت به افراد مسن مهربان تر بودند و کمتر به امنیت و رضایت شغلی توجه داشتند

8. Thanks to recession at home, foreign firms are keener than ever to capitalise on China's growth.
[ترجمه ترگمان]با توجه به رکود اقتصادی در خانه، شرکت های خارجی keener از همیشه برای سرمایه گذاری بر روی رشد چین هستند
[ترجمه گوگل]با توجه به رکود اقتصادی در خانه، شرکت های خارجی بیش از هر زمان دیگری سرمایه گذاری در رشد چین دارند

9. It'seems keener on blood transfusions than on bloodletting.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که خون نسبت به خونریزی خون بیش از خون ریزی دارد
[ترجمه گوگل]آن ها بیش از خونریزی خون، خونریزی می کنند

10. When he was up in the air he was engaged, his spirits prospered and his intellect was keener than a needle.
[ترجمه ترگمان]وقتی در هوا بلند شد، او نامزد شد، روحیه اش خوب شد و عقلش بیشتر از یک سوزن بود
[ترجمه گوگل]وقتی او در هوا فعال شد، روح او شکوفا شد و عقل او از یک سوزن قوی تر بود

11. It was a pleasant morning, mid-September, mild, benignant, yet with a keener breath than that of the summer months.
[ترجمه ترگمان]صبح مطبوعی بود، در نیمه سپتامبر، ملایم و مهربان، با این حال با نفسی تازه از آن ماه های تابستان
[ترجمه گوگل]صبح دلپذیر، اواسط سپتامبر، خفیف، خوش خیم بود، با نفس نفس گیرتر از ماه های تابستان بود

12. After entering WTO, our financial industry will be faced with a keener competition.
[ترجمه ترگمان]بعد از ورود به سازمان تجارت جهانی، صنعت مالی ما با رقابت شدیدتر مواجه خواهد شد
[ترجمه گوگل]پس از وارد شدن به WTO، صنعت مالی ما با یک رقابت شدید مواجه خواهد شد

13. If California's hippies long for legalisation, the bullet - weary citizens of Mexico's poorest barriosare even keener.
[ترجمه ترگمان]اگر هیپی ها برای قانونی کردن مواد مخدر s، شهروندان خسته bullet مکزیک حتی keener هم keener
[ترجمه گوگل]اگر هوپی های کالیفرنیا برای قانونی شدن طول بکشد، شهروندان پر از گلوله ای فقیرترین ماریا، حتی شادتر می شوند

14. Your Granny Yinjiao has done only one job in her life: as a keener who mourner.
[ترجمه ترگمان]مادر بزرگ تو فقط یک کار در زندگیش انجام داده بود
[ترجمه گوگل]مادربزرگ Yinjiao فقط یک کار در زندگی خود انجام داده است: به عنوان یک مشتاق تر که مروج است

پیشنهاد کاربران

مشتاق، شدید، مایل، تند ، تیز ، زیرک ، قوی ، حساس ، حاد ، خاطرخواه ، باهوش ، بیشتر ، و پسوند صفت تفضیلی ( تر )

مشتاق تر
علاقمند تر


eager
enthusiastic


کلمات دیگر: