1. our economic correspondent in london
گزارشگر اقتصادی ما در لندن
2. Our correspondent has been assessing the impact of the sanctions.
[ترجمه ترگمان]خبرنگار ما تاثیر تحریم ها را ارزیابی کرده است
[ترجمه گوگل]خبرنگار ما تأثیر تحریم ها را ارزیابی کرده است
3. And now, over to our Rome correspondent . . .
[ترجمه ترگمان]و حالا، به طرف خبرنگار ما در رم
[ترجمه گوگل]و اکنون، به خبرنگار ما رم
4. Our correspondent in South Africa sent this report.
[ترجمه ترگمان]خبرنگار ما در آفریقای جنوبی این گزارش را ارسال کرده است
[ترجمه گوگل]خبرنگار ما در آفریقای جنوبی این گزارش را ارسال کرد
5. A correspondent for Reuters news agency says he saw a number of demonstrators being beaten.
[ترجمه چکامه] خبرنگار بخش خبری رویترز می گوید که دیده است تعدادی از تظاهرات کنندگان مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]خبرنگار آژانس خبری رویترز می گوید که او تعدادی از تظاهرات کنندگان را مورد ضرب و شتم قرار داد
[ترجمه گوگل]خبرنگار خبرگزاری رویترز می گوید که تعداد زیادی از تظاهر کنندگان را مورد ضرب و شتم قرار می دهد
6. I am the foreign correspondent in Washington of La Tribuna newspaper of Honduras.
[ترجمه ترگمان]من خبرنگار خارجی در واشنگتن از روزنامه La در هندوراس هستم
[ترجمه گوگل]من خبرنگار خارجی در واشنگتن روزنامه �لا تریبونا� هندوراس هستم
7. More than one correspondent filed a story about the incident.
[ترجمه ترگمان]بیش از یک خبرنگار در مورد این حادثه یک گزارش تهیه کرده است
[ترجمه گوگل]بیش از یک خبرنگار داستان در مورد حادثه ثبت کرده است
8. Our foreign correspondent filed this report earlier today.
[ترجمه ترگمان]خبرنگار خارجی ما این گزارش را زودتر از امروز بایگانی کرد
[ترجمه گوگل]خبرنگار خارجی ما این گزارش را امروزه گزارش داد
9. Our correspondent in Washington files a report most days.
[ترجمه ترگمان]خبرنگار ما در واشنگتن بیش از چند روز گزارش می دهد
[ترجمه گوگل]خبرنگار ما در واشنگتن بیشتر روزها گزارش می دهد
10. In her latest dispatch, Clare Duggan, our war correspondent, reported an increase in fighting.
[ترجمه ترگمان]در آخرین گزارش خود، Clare دوگان، خبرنگار جنگ ما، گزارش داد که جنگ در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]کری دگگان، خبرنگار جنگ ما، در آخرین اظهارنامه خود، افزایش جنگ را گزارش کرد
11. He volunteered as a correspondent for the war.
[ترجمه ترگمان]او برای جنگ داوطلب شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان خبرنگار برای جنگ داوطلب شد
12. Frank Deford is a special correspondent for Newsweek magazine.
[ترجمه ترگمان]فرانک Deford خبرنگار ویژه مجله نیوزویک است
[ترجمه گوگل]فرانک دیفورد یک خبرنگار ویژه برای مجله نیوزویک است
13. I'm a terrible correspondent - I never seem to get the time to write.
[ترجمه ترگمان]من خبرنگار مزخرفی هستم - به نظر نمی رسد وقت نوشتن را داشته باشم
[ترجمه گوگل]من یک خبرنگار وحشتناک هستم - من هرگز به نظر نمیرسم زمان را برای نوشتن بگیرم
14. I'm not a very good correspondent, I'm afraid.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه خبرنگار خوبی نیستم
[ترجمه گوگل]من یک خبرنگار بسیار خوب نیستم، میترسم
15. Our economics correspondent, James Morgan, is just back from Germany.
[ترجمه ترگمان]خبرنگار اقتصادی ما، جیمز مورگان، از آلمان بازگشته است
[ترجمه گوگل]خبرنگار اقتصاد ما، جیمز مورگان، فقط از آلمان باز است
16. He was a vivid and witty correspondent.
[ترجمه ترگمان]او یک خبرنگار زنده و سرزنده بود
[ترجمه گوگل]او یک خبرنگار زنده و باهوش بود