1. Would you condescend to accompany me?
[ترجمه حمید سانی] لطف میکنی ( منت بذاری ) با من بیایی!
[ترجمه امیرمهدی صفدری] من را با همراهی خود افتخار می دهی؟
[ترجمه ترگمان]تو برای همراهی من تواضع می کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید با من همراه شوید؟
2. She is so proud that she will not condescend to speak to us.
[ترجمه سعید بنیادی] او اینقدر مغروره که شان خودش را پایین نمیاره که با ما صحبت کنه
[ترجمه امیرمهدی صفدری] او به قدری مغرور است که حاضر به صحبت کردن با ما نیست.
[ترجمه ترگمان]او آنقدر مغرور است که حاضر نیست با ما حرف بزند
[ترجمه گوگل]او خیلی افتخار می کند که با ما صحبت نمی کند
3. Take care not to condescend to your readers.
[ترجمه ترگمان]مواظب باشید که به خوانندگان خود مراجعه نکنید
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که خوانندگان خود را فراموش نکنید
4. When giving a talk, be careful not to condescend to your audience.
[ترجمه ترگمان]وقتی صحبت می کنیم، مواظب باشید که برای your تواضع نکنید
[ترجمه گوگل]هنگام صحبت کردن، مراقب باشید که مخاطبان خود را فراموش نکنید
5. Perhaps your father would condescend to help with the washing - up!
[ترجمه ترگمان]شاید پدرت برای شستن دست شویی فروتنی می کرد!
[ترجمه گوگل]شاید پدر شما برای کمک به پاک کردن کمک کند!
6. I do wish he wouldn't condescend to the junior staff in his department.
[ترجمه ترگمان]من آرزو می کنم که او برای مقامات ارشد در حوزه خودش تواضع کند
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم او را به کارکنان جوان در بخش خود را کاهش نمی دهد
7. I wonder if Michael will condescend to visit us?
[ترجمه ترگمان]نمیدونم \"مایکل\" برای دیدن ما فروتنی میکنه یا نه؟
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که آیا مایکل از ما دیدن می کند؟
8. Those who condescend to visit these miserable tenements can testify that neither health nor decency can be preserved in them.
[ترجمه ترگمان]کسانی که از دیدن این خانه های اجاره ای فلاکت بار سود می برند می توانند شهادت دهند که نه سلامت و نه شایستگی می تواند در آن ها حفظ شود
[ترجمه گوگل]کسانی که از دیدن این ناهنجاری های بدبخت می ترسند می توانند شهادت دهند که نه در سلامت و نه در شایستگی شایستگی آنها وجود دارد
9. Do you think the CEO would ever condescend to have lunch with us in the cafeteria?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی مدیر عامل یه وقت برای ناهار با ما تو کافه تریا فروتنی میکنه؟
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید مدیرعامل همیشه سعی در ناهار با ما در کافه تریا داشته باشد؟
10. Don't condescend to me.
[ترجمه ترگمان]برای من تواضع نکن
[ترجمه گوگل]به من احترام نگذار
11. He might condescend to attend at half-time if there wasn't a party or a bird somewhere.
[ترجمه ترگمان]او ممکن بود برای شرکت در هر زمان حاضر باشد که در آن شرکت کند، در صورتی که یک مهمانی یا پرنده ای در جایی نباشد
[ترجمه گوگل]او ممکن است در نیمه وقت حضور داشته باشد اگر جایی برای یک مهمانی یا پرنده وجود نداشته باشد
12. The best young people's magazines do not condescend to their readers.
[ترجمه ترگمان]بهترین مجلات جوانان برای خوانندگان شان صادق نیستند
[ترجمه گوگل]بهترین مجله های جوان به خوانندگان خود افتخار نمی کنند
13. To condescend to grant or bestow ( a privilege, for example ); deign.
[ترجمه ترگمان]- برای مثال قبول کردن یا bestow (یک امتیاز، به عنوان مثال)؛ deign
[ترجمه گوگل]برای تسلیم شدن یا دادن (به عنوان مثال امتیاز)؛ بیرون رفتن
14. I don't condescend to boisterous displays of it.
[ترجمه ترگمان]من برای خشن بودن آن فروتنی نمی کنم
[ترجمه گوگل]من به نمایش های شگفت انگیز از آن نمی فروشد