کلمه جو
صفحه اصلی

menu


معنی : صورت غذا، منو، فهرست انتخاب، فهرست خوراک
معانی دیگر : (کامپیوتر و غیره) گزین فهرست، فهرست امکانات، (رستوران و غیره) فهرست خوراک

انگلیسی به فارسی

فهرست، منو، فهرست انتخاب، صورت غذا، فهرست خوراک


فهرست خوراک، صورت غذا


فهرست انتخاب


انگلیسی به انگلیسی

• list of choices; list of foods that can or will be served at a meal; list of commands or options which may be selected (computers)
a menu is a list of the food that you can order to eat in a particular restaurant.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] منو، فهرست، گزینش فهرستی از گزینه ها که در واکنش به عملیات کاربر بر رذوی صفحه ظاهر می شود . اکثر پنجره ها دارای خط منو یا menu bar . زیر خط عنوان یا title bar هستند . وقتی گزینه ای را روی خط منو انتخاب می کننید . منوی مربوطه ظاهر می شود . با حرکت دادن اشاره گر ماوس، می توانید فرمان مناسب را انتخاب کنید . فرمانهایی با نقاط مقطع ( ...) پس از آنها، کادر گفتگویی برای شما باز می کنند که بتوانید دستورهای دیگری را برای اجرای فرمان به کامپیوتر ارائه دهید . اگر کلید های دستورهای دیگری را برای اجرای فران به کامپیوتر ارائه دهید . اگر کلید های میانبر برای هر فرمانی وجود داشته باشد . معمولاً در سمت راست فرمان فهرست می شوند . منوها استفاده از برنامه را اسان می کنند .یادگیری و به ارگیری نرم افزاری که از منوها برای اجرای فرمان استفاده یم کند . بسیار ساده است . اشکال منو در مقدار زمانی است که صرف به کارگیری آنها می شود . کاربران با تجربه از کیدهای میانبر برای تسریع در کار استفاده می کنند . همچنین اگر دقت کافی نداشته باشید . ممکن است در میان منوهای در هم مسیر را گم کنید . بسیاری از جزوه های راهنما، منوها را به صورت یک ساختار درختی نشان می دهند تا کاربر به آسانی بتواند از آنها استفاده کرده و با نرم افزار جدید آشنا شود . - فهرست انتخاب، منو .
[برق و الکترونیک] فهرست، منو - صفحه ی انتخاب در فناوری کامپیوتر، فرمانهای انتخابی که به شکل یک سطر از نمادها یا یک فهرست نوشتاری در اختیار کاربر کامپیوتر قرار داده می شود .
[زمین شناسی] منو، نوعی رابطه یا واسطه رایانه ای که در آن فهرستی از انتخاب ها نمایش داده می شود
[ریاضیات] فهرست

مترادف و متضاد

صورت غذا (اسم)
bill of fare, menu

منو (اسم)
menu

فهرست انتخاب (اسم)
menu

فهرست خوراک (اسم)
menu

Synonyms: bill of fare, card, carte, carte du jour, cuisine, food, spread, table


list from which to choose, often to choose food


جملات نمونه

1. menu selection
گزینش از روی منو

2. She elaborated on the next day's menu.
[ترجمه ناشناس] او منوی روز بعد را به تفصیل شرح داد.
[ترجمه ترگمان]او در منوی روز بعد به تفصیل شرح داد
[ترجمه گوگل]او در منوی روز بعد توضیح داد

3. Could I have a menu, please?
[ترجمه DJ BINAM] میتونم منو ( همان فهرست ) را داشته باشم لطفا ؟
[ترجمه ترگمان]میشه منو رو بهم بدی لطفا؟
[ترجمه گوگل]من می توانم یک منو داشته باشم، لطفا؟

4. Select 'New Mail' from the 'Send' menu.
[ترجمه ترگمان]انتخاب نامه جدید از منوی بفرستید
[ترجمه گوگل]'ایمیل جدید' را از منوی 'ارسال' انتخاب کنید

5. The waiter brought the menu and the wine list.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت غذا و فهرست شراب را آورد
[ترجمه گوگل]پیشخدمت منو و لیست شراب را آورده است

6. The restaurant has an extensive menu and daily specials.
[ترجمه ترگمان]رستوران دارای منوی کامل و پیشنهادهای ویژه روزانه است
[ترجمه گوگل]رستوران دارای منو و منحصر به فرد روزانه است

7. Move the mouse pointer to the menu bar.
[ترجمه ترگمان]اشاره گر موس را به نوار منو ببرید
[ترجمه گوگل]اشاره گر ماوس را به نوار منو انتقال دهید

8. A waiter offered him the menu.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمتی غذا را به او پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]پیشخدمت او را به منو پیشنهاد کرد

9. May I see a menu in Japanese?
[ترجمه ترگمان]ممکن است منو در ژاپن منو ببینی؟
[ترجمه گوگل]شاید من یک ژاپنی را ببینم؟

10. The restaurant has a long menu of about 50 items.
[ترجمه ترگمان]رستوران دارای منوی بلندی از حدود ۵۰ مورد است
[ترجمه گوگل]رستوران دارای یک منو طولانی از حدود 50 مورد است

11. Every beer on the menu was brewed locally.
[ترجمه ترگمان]هر آبجوی روی منو به طور محلی تولید می شد
[ترجمه گوگل]هر آبجو در منو به صورت محلی دم کرده بود

12. I was tempted by the dessert menu.
[ترجمه ترگمان] من توسط منوی دسر وسوسه شدم
[ترجمه گوگل]من توسط منوی دسر وسوسه شدم

13. There is a vegetarian alternative on the menu every day.
[ترجمه ترگمان]هر روز یک جایگزین گیاهی در منوی غذا وجود دارد
[ترجمه گوگل]هر روز جایگزین گیاهخواری در منو وجود دارد

14. Do you have a Japanese menu?
[ترجمه ترگمان]شما منوی ژاپنی دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا منو ژاپنی دارید؟

15. The menu is based on classic French cooking.
[ترجمه ترگمان]منوی غذا مبتنی بر پخت وپز کلاسیک فرانسه است
[ترجمه گوگل]این منو بر اساس پخت و پز کلاسیک فرانسه است

16. She peeked over the top of her menu.
[ترجمه ترگمان]نگاهی به فهرست غذا انداخت
[ترجمه گوگل]او بالای بالای منوی خود نگاه کرد

menu-driven

منو گردان


menu selection

گزینش از روی منو


پیشنهاد کاربران

منو غذا ها

لیست غذا

Food options

هر چیزی که دارای فهرست باشد مانند منوی غذا که دارای فهرستی از غذا ها و توضیحاتی چون قیمت و غیره دارد یا منوی استارت ( منوی شروع ) در رایانه که با کلیک کردن روی آن فهرستی باز می شود که می توان هر یک را انتخاب کرد که کار خاصی انجام می دهند یا منوبار که در زیر نوار عنوان در برنامه هایی چون word ( ورد ) و پاورپوینت و غیره قرار دارد که نوار منو دارای منو هایی است مانند منوی فایل، منوی هوم ( خانه ) و منوی اینسرت ( ایجاد ) و غیره که اگر روی هر یک از این منوها کلیک کنیم فهرستی باز می شود که دارای گزینه هایی است که می توان هر یک را انتخاب کرد که طبیعتا کار خاصی انجام می دهند.

گزینه گان

غذاهایی که در رستوران موجود هست

"the food available or to be served in a "restaurant or at a meal

- لیست امکانات، آپشن ها یا گزینه ها

لیست غذا
فهرست غذا

سلام. گروه واژه گزینی تخصصی رایانه و فناوری اطلاعات فرهنگستان زبان و ادب فارسی ، برابر نهاده های زیر را پیشنهاد کرده که در نهایت تصویب شده اند:
۴۲۰ ) menu : گزینگان
۴۲۱ ) menu - driven : گزینگانی


برابر پارسی واژه منو :
۱ ) گزینگِان
۲ ) فهرست

نمونه ۱ : صدای رایانه را میتوان از گزینگان تنظیم صدا، بالا و پایین کرد.
نمونه ۲ : در فهرست خوراک ها، نام قورمه سبزی نیز به چشم میخورد.

menu ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: صورت‏غذا 1
تعریف: فهرستی از غذاها و نوشیدنی ها و پی‏غذاهای عرضه‏شده در غذاخوری/ رستوران که به صورت های گوناگون ارائه می‏شود|||متـ . منو 1


کلمات دیگر: