1. in order to minimize its losses, the factory laid off half of its workers
برای کمینه کردن زیان،کارخانه نصف کارگران خود را بیکار کرد.
2. You can minimize the dangers of driving by taking care to obey the rules of the road.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید خطرات رانندگی را به حداقل برسانید و از قوانین جاده پیروی کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید خطرات رانندگی را با توجه به اطاعت از قوانین جاده به حداقل برسانید
3. To minimize collateral damage maximum precision in bombing was required.
[ترجمه ترگمان]برای به حداقل رساندن آسیب موازی حداکثر دقت در بمب گذاری مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]برای به حداقل رساندن آسیب وثیقه، حداکثر دقت در بمباران مورد نیاز بود
4. The polar explorers took every precaution to minimize the dangers of their trip.
[ترجمه ترگمان]کاشفان قطبی برای به حداقل رساندن خطرات سفر خود، هر احتیاط را انجام دادند
[ترجمه گوگل]مهاجمان قطبی هر گونه احتیاط را برای به حداقل رساندن خطرات سفر خود گرفتند
5. Every effort is being made to minimize civilian casualties.
[ترجمه ترگمان]هر تلاشی برای به حداقل رساندن تلفات غیر نظامی صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]هر تلاش برای کاهش تلفات غیرنظامیان انجام می شود
6. Engineers are always looking for ways to minimize drag when they design new aircraft.
[ترجمه ترگمان]مهندسان همیشه به دنبال راه هایی برای به حداقل رساندن کشش هنگام طراحی هواپیماهای جدید هستند
[ترجمه گوگل]مهندسان همیشه به دنبال راه هایی برای کم کردن کشیدن در هنگام طراحی هواپیماهای جدید هستند
7. One of the effective measures to minimize the dangers of driving is to teach people to obey all the rules of the road.
[ترجمه ترگمان]یکی از اقدامات موثر برای به حداقل رساندن خطرات رانندگی، آموزش مردم برای اطاعت از تمام قوانین جاده است
[ترجمه گوگل]یکی از اقدامات موثر برای به حداقل رساندن خطرات رانندگی این است که مردم را به اطاعت از تمام قوانین جاده آموزش دهید
8. Click on the top of the window to minimize it.
[ترجمه ترگمان]برای به حداقل رساندن آن روی بالای پنجره کلیک کنید
[ترجمه گوگل]برای کوچک کردن آن روی بالای پنجره کلیک کنید
9. Environmentalists are doing everything within their power to minimize the impact of the oil spill.
[ترجمه ترگمان]متخصصان محیط زیست در حال انجام هر کاری هستند تا تاثیر نشت نفت را به حداقل برسانند
[ترجمه گوگل]محیط زیست همه چیز را در توان خود به انجام می رساند تا تاثیر نشت نفت را به حداقل برساند
10. We must minimize the risk of infection.
[ترجمه ترگمان]باید خطر عفونت رو کم تر کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید خطر عفونت را به حداقل برسانیم
11. Good hygiene helps to minimize the risk of infection.
[ترجمه ترگمان]بهداشت خوب به کاهش خطر عفونت کمک می کند
[ترجمه گوگل]بهداشت خوب به کاهش خطر ابتلا به عفونت کمک می کند
12. Banks will seek to minimize their exposure to risk.
[ترجمه ترگمان]بانک ها به دنبال به حداقل رساندن قرارگیری در معرض خطر خواهند بود
[ترجمه گوگل]بانک ها به دنبال به حداقل رساندن قرار گرفتن در معرض خطر خود هستند
13. Considerable ingenuity is needed to minimize costs.
[ترجمه ترگمان]برای به حداقل رساندن هزینه ها، مهارت و مهارت قابل توجهی لازم است
[ترجمه گوگل]به منظور به حداقل رساندن هزینه ها، ابتکار قابل توجهی نیاز است
14. Succulents often have thick waxy cuticles to minimize water loss.
[ترجمه ترگمان]Succulents اغلب دارای پوشش مومی ضخیمی برای به حداقل رساندن اتلاف آب هستند
[ترجمه گوگل]ساکولنت ها اغلب دارای کودهای موثره ای ضخیم هستند تا از دست دادن آب به حداقل برسند