کلمه جو
صفحه اصلی

portal


معنی : باب، مدخل، ایوان، سر در، دروازه، سیاهرگ باب کبد، سیاهرگی
معانی دیگر : (زیست شناسی) درواره، درواره ای، (مجازی - جمع) آستانه، آغاز، مدخل بزرگ، مدخل مزین

انگلیسی به فارسی

باب، سر در، دروازه، مدخل، ایوان، سیاهرگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a doorway or entrance, esp. a large and imposing one.
مترادف: doorway, entrance, entranceway
مشابه: door, foyer, narthex, porch, portico, threshold, vestibule

- The prince and his retinue came on horseback through the castle's portal.
[ترجمه ترگمان] شاهزاده و ملتزمین رکاب با اسب از دروازه قصر گذشتند
[ترجمه گوگل] شاهزاده و همسایه اش از طریق پورتال قلعه اسب سواری کردند

(2) تعریف: an entrance or means of entry to a place.
مترادف: door, doorway, entrance, entranceway, entry, entryway, ingress
مشابه: access, approach, gate, gateway, postern, wicket

- The hero discovers a portal to an enchanted world.
[ترجمه ترگمان] این قهرمان پورتال یک دنیای جادویی را کشف می کند
[ترجمه گوگل] قهرمان یک پورتال را برای یک جهان مسحور پیدا می کند

(3) تعریف: a website that serves as an entry point to the Web or a segment of the Web by offering a range of resources which may include a search engine, topic directories, discussion forums, email, and other services.

• gateway, entrance, arch, doorway; (internet) web site that serves as gateway to the internet, anchor site (e.g., yahoo, excite, hotbot, etc.)
a portal is a large, impressive entrance to a building; a literary word.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] درگاه
[کامپیوتر] دروازه ای - نوعی سایت اینترنتی که افراد هنگام وصل شدن به سایتهای دیگر. آن را مشاهده می کنند .
[زمین شناسی] مدخل تونل، ورودی به یک تونل اصلی بالای راهرو آن . - اغلب داربست شده یا دارای تاق ضربی است - ساختار احاطه کننده اطراف ورودی یک معدن ؛ دهانه یک ادیت یا تونل اصلی .
[صنعت] مدخل عمده، ورودی اصلی، دریچه آغازین - دریچه آغازین یک پایگاه آغازگر عمده برای کاربرانی است که به وب متصل می شوند. کاربران علاقـمند هستند که از این پایگاه به عنوان یک پایگاه تکیه گاه (anchor site) برای ورود به دیگر پایگاهها استفاده کنند. برای مثال، google و yahooنمونه هایی از دریچه های آغازین عمومی (general portal) هستند و informs.org یک مدخل تخصصی است.
[معدن] دهانه تونل (حفر چاه و تونل)

مترادف و متضاد

باب (اسم)
portal, gate, chapter, strait, door

مدخل (اسم)
access, entry, portal, entrance, gateway, gate, entree, mouth, firth, estuary, foreword, ostium

ایوان (اسم)
cloister, portal, balcony, veranda, verandah, porch, portico, patio, lanai

سر در (اسم)
portal, facade

دروازه (اسم)
portal, gateway, gate, goal

سیاهرگ باب کبد (اسم)
portal

سیاهرگی (صفت)
portal, venous

hole or door in vessel


Synonyms: doorway, entrance, entry, entryway, gate, gateway, ingress, opening, way in


جملات نمونه

1. a portal vein
سیاهرگ درواره ای

2. I went in through the royal portal.
[ترجمه ترگمان]من از دروازه سلطنتی داخل شدم
[ترجمه گوگل]من از طریق پورتال سلطنتی رفتم

3. Our patient thus failed to show evidence of portal hypertension.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، بیمار ما نتوانست شواهدی از فشار خون پورتال را نشان دهد
[ترجمه گوگل]در نتیجه بیمار ما شواهدی از پرفشاری خون پورتال را نشان نداد

4. In the last financial quarter WorldOnline doubled portal revenues, he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت که در یک ربع مالی گذشته عواید پورتال دو برابر شده است
[ترجمه گوگل]او گفت که در آخرین سه ماهۀ مالی WorldOnline درآمد پورت دو برابر شده است

5. An abnormal coagulation profile and raised portal pressure then tend to enhance longitudinal and circumferential expansion, resulting in submucosal dissection.
[ترجمه ترگمان]یک پروفایل چسبندگی غیر عادی و افزایش فشار پورتال، تمایل به افزایش انبساط طولی و پیرامونی ایجاد می کند که منجر به تجزیه submucosal می شود
[ترجمه گوگل]پروفیل انعقاد غیرطبیعی و فشار پورتال بالا میرود ولی گسترش انشعاب طولی و دور را افزایش میدهد و منجر به انهدام ساب موکوس میشود

6. Discussion Portal hypertension usually complicates the evolution of chronic liver diseases.
[ترجمه ترگمان]hypertension Portal Portal معمولا تکامل بیماری های مزمن کبد را پیچیده می کند
[ترجمه گوگل]بحث پرفشاری خون پورتال معمولا تکامل بیماری های مزمن کبدی را پیچیده می کند

7. Death was not necessarily a portal to the blank bliss of absolute nothingness. It was a deep dive into the unknown. Amy Tan
[ترجمه ترگمان]مرگ لزوما یک مدخل برای سعادت محض نیستی محض نبود غواصی عمیق در اعماق ناشناخته بود امی تان
[ترجمه گوگل]مرگ لزوما پورتال برای سعادت خالی مطلق مطلق نیست این یک فرو رفتن عمیق به ناشناخته بود امی قهوهای مایل به زرد

8. The portal was to be called Peeled and would have awarded executives with loyalty points after they shopped via the site.
[ترجمه ترگمان]این پورتال باید به نام Peeled خوانده می شد و پس از خرید از سایت به مدیران اجرایی با نقاط اشتراک جایزه داده می شد
[ترجمه گوگل]این پورتال به نام Peeled شناخته می شود و پس از خرید از طریق سایت، مدیران را با امتیاز وفاداری اعطا می کند

9. If the hepatic capacity to eliminate portal endotoxins is exceeded, spillover into the systemic circulation will occur.
[ترجمه ترگمان]اگر ظرفیت کبدی برای حذف مدخل پورتال از حد تجاوز کند، به جریان سیستمیک وارد خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر ظرفیت کبدی برای از بین بردن اندوتوکسین های پورتال تجاوز شده باشد، انتقال به سیستم گردش خون رخ می دهد

10. You probably realised she's a severe case of portal cirrhosis, with ascites and jaundice.
[ترجمه ترگمان]شما احتمالا متوجه شدید که او در مورد آسیب شدیدی به سیروز کبد، مبتلا به شکم و یرقان است
[ترجمه گوگل]شما احتمالا متوجه شدید که یک مورد شدید از سیروز پورتال، با آسیت و زردی است

11. Complete or partial occlusion of the portal vein is a common cause of portal hypertension in childhood.
[ترجمه ترگمان]انسداد کامل یا جزیی the پورتال، علت رایج فشار خون در دوران کودکی است
[ترجمه گوگل]انسداد کامل و یا جزئی ورید پورتال یک علت شایع پرفشاری پورتال در دوران کودکی است

12. However spontaneous portal vein thrombus may occur in portal hypertension and the infusion of vasopressin may also play a part.
[ترجمه ترگمان]با این حال، vein های پورتال خود به خودی ممکن است در یک فشار خون در پورتال رخ دهد و تزریق of نیز ممکن است نقشی ایفا کند
[ترجمه گوگل]با این وجود ترومبوز وریدی خود به خودی ممکن است در پرفشاری خون پورتال رخ دهد و تزریق وازوپرسین نیز ممکن است نقش داشته باشد

13. In four patients cannulation of the portal vein was impossible for anatomical reasons.
[ترجمه ترگمان]در چهار بیمار cannulation از سیاه رگ مدخل برای دلایل تشریحی غیر ممکن بود
[ترجمه گوگل]در 4 بیمار، قوطی ورید پورتال به دلایل تشریحی غیرممکن بود

14. Clinically there was no evidence of portal hypertension.
[ترجمه ترگمان]اما شواهدی از فشار خون وجود نداشت
[ترجمه گوگل]به طور بالقوه شواهدی از پرفشاری خون پورتال وجود نداشت

15. Portal hypertension with stasis and pooling of blood in the reticuloendothelial meshwork may interfere with this process.
[ترجمه ترگمان]فشار خون پورتال با stasis و تجمع خون در reticuloendothelial meshwork ممکن است با این فرآیند تداخل داشته باشد
[ترجمه گوگل]پرفشاری پورتال با استاز و جمع آوری خون در شبکه های مجاری ادراری ممکن است با این روند مواجه شود

a portal vein

سیاهرگ باب کبد


I was standing at the portals of good fortune.

در آستانه‌ی خوشبختی ایستاده بودم.


پیشنهاد کاربران

‍ورودگاه

یکی از معانی اون مربوط به وبسایتی میشه که وقتی واردش میشید، فهرستی از وبسایت های دیگه در اون قرار داره. مثلا اگه وارد وبسایت رسمی امارت دبی بشید، فهرست نهادهای دولتی دبی در اون قرار گرفته که با کلیک کردن روی اسم هر نهاد، به سایت اون نهاد ارجاعتون میده. به چنین وبسایتی که فهرستی از وبسایت های دیگه را در خودش جا داده، Portal گفته میشه.

درگاه، درگاه اینترنتی

وبسایت

To portal.
دُروارهیدن.

portal ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: بندری
تعریف: مربوط به بندر

دَرگاهیدن.


کلمات دیگر: