1. a mirror reflects light
آیینه نور را منعکس می کند (بازتاب می کند).
2. a mirror reverberating the glaring sun
آینه ای که نور خیره کننده ی خورشید را بازتاب می کرد
3. the mirror was knocked into splinters by a bullet
گلوله آیینه را خرد کرد.
4. a distorting mirror
آینه ی نابهنجار نما
5. a large mirror which gives an illusion of space in a small room
آئینه ی بزرگی که در یک اتاق کوچک تصور غیر واقعی از فضا ایجاد می کند
6. a wing mirror
آیینه ی روی گلگیر
7. the past is a mirror for the future
گذشته آینه ی آینده است.
8. do these opinion polls really mirror what the people are thinking?
آیا این نظرخواهی ها واقعا بازتابگر طرز فکر مردم است ؟
9. his cold breath clouded the mirror
نفس سرد او آینه را کدر کرد.
10. the face imaged in a mirror
چهره ای که در آینه منعکس شد
11. the media can be a mirror of public opinion
رسانه ها می توانند بازتاب افکار عمومی باشند.
12. the tarnish on the old mirror
کدرشدگی آینه ی کهنه
13. i saw her profile in the mirror
نیمرخ او را در آینه دیدم.
14. i stood in front of the mirror and combed my hair
جلو آینه ایستادم و سرم را شانه کردم.
15. the image of her face on the mirror
بازتاب صورت او در آینه
16. i found her brooding in front of the mirror
او را در حالی یافتم که جلو آینه در بحر اندیشه فرو رفته بود.
17. she spends hours preening herself in front of the mirror
او ساعت ها جلو آینه به خودش ور می رود.
18. Wine is mirror of the mind.
[ترجمه ترگمان]شراب، آینه ذهن است
[ترجمه گوگل]شراب آینه ذهن است
19. She was look-ing at herself in the mirror.
[ترجمه b to che :)] او در ایینه خود را نگاه میکرد
[ترجمه ترگمان]او در آینه به خود نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او در آینه نگاه کرد
20. She was looking at her reflection in the mirror.
[ترجمه ترگمان]او داشت به بازتاب خودش در آینه نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او به بازتابش در آینه نگاه کرد
21. She grimaced at her reflection in the mirror.
[ترجمه ترگمان]او در آینه به خودش دهن کجی کرد
[ترجمه گوگل]او در انعکاس در آینه نگاه کرد
22. The boy breathed upon a mirror.
[ترجمه ترگمان]کودک روی آینه نفس می کشید
[ترجمه گوگل]این پسر بر روی یک آینه نفوذ کرد
23. The mirror shattered into a thousand pieces.
[ترجمه ترگمان]آینه به هزار تکه خورد
[ترجمه گوگل]آینه به یک هزار قطعه تقسیم شده است
24. She glanced at herself in the mirror.
[ترجمه ترگمان]به خودش در آینه نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او خودش را در آینه نگاه کرد
25. A dream nobody cares,a Suigetsu mirror flower wasted.
[ترجمه ترگمان]یک رویا که هیچ کس به آن اهمیت نمی دهد، یک گل Suigetsu به هدر می رود
[ترجمه گوگل]یک رویا هیچ کس اهمیت نمی دهد، یک گل آینه Suigetsu هدر می رود
26. She tilted the mirror and began to comb her hair.
[ترجمه ترگمان]آینه را کج کرد و شروع به شانه کردن موهایش کرد
[ترجمه گوگل]او آینه را کج کرد و موهایش را شانه کرد