1. fountain pen
قلم خودنویس
2. my pen was stolen
قلم مرا دزدیدند.
3. the pen is mightier than the sword
قلم از شمشیر نیرومندتر است.
4. this pen is his
این قلم مال اوست.
5. to pen a poem
شعر نوشتن
6. the pen is mightier than the sword
قلم از شمشیر قدرتمندتر است
7. a messy pen that blackened my fingers
قلم کثیف کننده ای که انگشتانم را سیاه کرد
8. before laying pen to paper
قبل از گذاشتن قلم بر کاغذ
9. hold the pen between your fingers!
قلم را بین انگشتانت بگیر!
10. take the pen in your right hand
قلم را در دست راست خود بگیر.
11. to put pen to paper
قلم بر کاغذ نهادن،نوشتن
12. to set pen to paper
قلم بر کاغذ نهادن
13. he lifted his pen from the paper
او قلم خود را از کاغذ بلند کرد (برداشت).
14. a slip of the pen
خطای قلم،لغزش در نگارش
15. may i borrow your pen for a minute?
آیا ممکن است برای لحظه ای قلم خود را به من بدهید؟
16. she lived by her pen
او از راه قلمش نان می خورد.
17. the loan of a pen
قرض دادن قلم
18. an ink cartridge for a pen
فشنگ جوهر قلم خودنویس (استوانه ای که در آن جوهر است)
19. the well of a fountain pen
منبع یک قلم خودنویس
20. with one stroke of the pen
با یک حرکت قلم
21. you can use a pencil, pen (or) whatever
می توانید از مداد یا قلم و غیره استفاده کنید.
22. a few poems from her sweet pen
چند شعری به خامه ی شیرین او
23. a refill for a ball point pen
فشنگ جوهر برای (قلم) خودکار
24. address the letter with a red pen
نشانی را با قلم قرمز روی (پاکت) نامه بنویس.
25. they crowded the sheep into the pen
گوسفندان را به آغل راندند.
26. we drove the cattle inside the pen
دام ها را به درون طویله راندیم (هدایت کردیم).
27. he signed his name with a red pen
اسم خودش را با قلم قرمز نوشت.
28. don't write your name; print it with a pen
نام خود را با حروف کوچک ننویسید; با قلم و حروف بزرگ بنویسید.
29. The boy was twiddling his pen.
[ترجمه ترگمان]پسر قلمش را می چرخاند
[ترجمه گوگل]این پسر قلمرو خود را دوید
30. I don't have a pen. Can yon lend me one?
[ترجمه ترگمان]من خودکار ندارم میتونی یکی بهم قرض بدی؟
[ترجمه گوگل]من یک قلم ندارم آیا می توانم یکی را بدهم؟