کلمه جو
صفحه اصلی

miter


معنی : تاج، تاج اسقف
معانی دیگر : کلاه: کلاه مطران، (عهد عتیق) کلاه روحانیون اعظم یهود، (یونان باستان) سرپوش زنانه، مقام مطران، مطرانی، (نجاری) پیوند فارسی، پیوند 45 درجه (miter joint هم می گویند)، رجوع شود به: miter square، mitre تاج

انگلیسی به فارسی

( mitre ) تاج، تاج اسقف


میتر، تاج، تاج اسقف


انگلیسی به انگلیسی

• official headdress of the bishop in the western church; office of bishop in the western church; headdress of the ancient jewish high priest; 90 degree angle formed by two pieces of wood that are cut on a diagonal to fit together (carpentry)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] گونیا کردن - بریدن در زاویه ی خاص . روشی برای بیان چگونگی تقاطع خطوط؛ اتصالات گونیا نشده به نقاط نیز منتهی می شوند. اگر خطوط به هم رسیده به طور مناسبی گونیا نباشد، فواصل ناهمگونی در تقاطع ایجاد می شود، یا نقاط انتهایی مربعی خطوط روی هم می افتند. بیشتر برنامه های ترسیم امکان آن را می دهند که حد گونیا کردن را تنظیم کنید ؛ آستانه ای که در آن کامپیوتر زاویه تیزی را لبه دار می کند.

مترادف و متضاد

تاج (اسم)
crest, corona, rostrum, crown, copestone, miter, coronet

تاج اسقف (اسم)
miter, mitre

جملات نمونه

1. Suddenly he lifted the crosier above his miter.
[ترجمه ترگمان]ناگهان crosier را بالای سر miter بلند کرد
[ترجمه گوگل]ناگهان او را به سمت بالا می برد

2. Miter Saw Machine, Corner assembling Machine, Furniture Clamps. Clips, Clamps.
[ترجمه ترگمان]miter ماشین، ماشین گرد، ماشین گرد و Furniture ها clips ها، Clamps ها
[ترجمه گوگل]ماشین چند منظوره اره، ماشین آلات مونتاژ گوشه، لوازم و اتصالات مبلمان کلیپ ها، بست ها

3. He covered the miter with glue before making the joint.
[ترجمه ترگمان]قبل از انجام این کار، تاج اسقفی را با چسب پوشانده بود
[ترجمه گوگل]او قبل از ساخت مفصل با چسب پوشانده شده است

4. GDI + provides three line join styles: miter, bevel, and round.
[ترجمه ترگمان]GDI + سه خط تولید را فراهم می کند: تاج، bevel، و گرد
[ترجمه گوگل]GDI سه سبک پیوند خطی را فراهم می کند: ماتریس، بیضی و دور

5. The flywheel has a miter joint with the two end planes of the fan blade.
[ترجمه ترگمان]چرخ لنگر یک اتصال اسقفی با دو صفحه انتهای تیغه پنکه دارد
[ترجمه گوگل]چرخ فلک دارای یک مفاد ماتریکس با دو هواپیما انتهایی تیغه فن است

6. To meet in a miter joint.
[ترجمه ترگمان]برای دیدار در اسقفی miter
[ترجمه گوگل]برای ملاقات در یک ماته مشترک

7. The miter limit is the maximum allowed ratio of miter length to stroke width.
[ترجمه ترگمان]حد تاج اسقفی، حداکثر نسبت مجاز به طول تاج و عرض ضربه است
[ترجمه گوگل]حد ماتریس حداکثر نسبت طول میتر به عرض سکته است

8. Miter gate is one kind of steel gates the most widely applied in lock engineering.
[ترجمه ترگمان]دروازه miter یکی از انواع گیت های فولادی است که به طور گسترده در مهندسی قفل به کار می رود
[ترجمه گوگل]دروازه میتر یکی از انواع دروازه های فولادی است که به طور گسترده در مهندسی قفل استفاده می شود

9. Let the boards run long at either end until the miter is tight.
[ترجمه ترگمان]در هر دو طرف، تا وقتی که تاج اسقفی محکم باشد، در هر دو طرف می دوند
[ترجمه گوگل]بگذارید تابلوها در هر دو طرف به مدت طولانی بچرخند، تا زمانی که ماته تنگ باشد

10. A fracture dynamics analysis is given to an accident on a gudgeon link of the miter gate of a dam.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل دینامیکی شکستگی به یک تصادف بر روی یک حلقه کوچک مربوط به یک سد در مقابل یک سد داده می شود
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل پویایی شکستگی به یک حادثه بر روی یک پیوند ژیژک دروازه میتر سد داده شده است

11. I used a band saw, a table saw and a miter saw for these cuts.
[ترجمه ترگمان]من از یک گروه دیدم، یک میز دید، و یک تاج اسقفی برای این بریدگی ها یافت
[ترجمه گوگل]من از یک باند دیدم، یک میز دیدم و یک میتر دیدم برای این کاهش

12. Pipe ends must be cut square, using a wheel - type cutter or saw & miter box.
[ترجمه ترگمان]انتهای لوله ها باید مربعی باشند، با استفاده از یک روکش چرخ لاستیکی و یا یک دستگاه اسقفی & دیده شوند
[ترجمه گوگل]به پایان می رسد باید مربع برش، با استفاده از برش چرخ و یا اره * جعبه میتر

13. FEM computing technique for hydraulic hoist cylinder of lock miter gate is introduced.
[ترجمه ترگمان]روش محاسبه FEM برای سیلندر هیدرولیکی در miter lock معرفی شده است
[ترجمه گوگل]روش محاسبه FEM برای سیلندر هیدرولیکی هیدرولیکی دروازه سوپاپ قفل معرفی شده است

14. Manufacturer and retailer of a light, portable, sturdy and proven miter - saw stand.
[ترجمه ترگمان]سازنده و خرده فروش یک سبک، قابل حمل، محکم و ثابت، جایگاه خود را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تولید کننده و خرده فروش یک متری سبک، قابل حمل، محکم و اثبات شده - ایستاده است


کلمات دیگر: