کلمه جو
صفحه اصلی

redirection


راهنمایی مجدد

انگلیسی به فارسی

راهنمایی مجدد


تغییر مسیر، راهنمایی مجدد


انگلیسی به انگلیسی

• act of directing again; act of changing direction; act of readdressing

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] تعیین جهت ؛ تعیین مسیر

جملات نمونه

1. A redirection of resources would be required.
[ترجمه ترگمان]یک تغییر مسیر منابع لازم است
[ترجمه گوگل]تغییر مسیر منابع لازم است

2. The exciting and liberating redirection achieved during the sixties, usually characterised as the creative writing movement, has lost its way.
[ترجمه ترگمان]تغییر مسیر هیجان انگیز و آزادسازی مجدد که در دهه شصت به دست آمد، معمولا به عنوان جنبش نوشتاری خلاقانه شناخته می شود و راهش را از دست داده است
[ترجمه گوگل]هدایت هیجان انگیز و آزادسازی که در دهه شصت به دست آمد، معمولا به عنوان حرکت نوشتاری خلاقانه شناخته شده است، راه خود را از دست داده است

3. In the hands of other players such redirection is usually a sign of getting old and simple.
[ترجمه ترگمان]در دست دیگر بازیکنان چنین بازجهت گیری نشانه قدیمی و ساده شدن است
[ترجمه گوگل]در دست دیگر بازیکنان چنین تغییر مسیر معمولا نشانه گرفتن قدیمی و ساده است

4. Avoid explicit custom version redirection and binding to CLR assemblies.
[ترجمه ترگمان]از نسخه سفارشی، تغییر مسیر و اتصال به مجامع CLR اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]اجتناب از تغییر مسیر صریح نسخه سفارشی و اتصال به مجموعه های CLR

5. Translation: Controls Network Address Translation and packet redirection.
[ترجمه ترگمان]ترجمه: کنترل آدرس شبکه کنترل ها و تغییر مسیر بسته
[ترجمه گوگل]کنترل انتقال ترجمه آدرس شبکه و تغییر مسیر بسته

6. Error Logger - Tracks redirection to error pages.
[ترجمه ترگمان]خطا هنگام تغییر مسیر به صفحات اشتباه
[ترجمه گوگل]Logger Error - ردیابی مسیر به صفحات خطا را دنبال می کند

7. Support for remote printing, sound redirection and clipboard mapping.
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی از چاپ از راه دور، هدایت مجدد و نقشه برداری clipboard
[ترجمه گوگل]پشتیبانی از چاپ از راه دور، تغییر صدا و کلیپ بورد نقشه برداری

8. Let's use this along with output redirection to create another text file as shown in Listing
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید از این به همراه مسیر خروجی برای ایجاد یک فایل متنی دیگر که در فهرست آورده شده است، استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید این کار را همراه با تغییر مسیر خروجی برای ایجاد یک فایل متنی دیگر به صورت نشان داده شده در لیست انجام دهیم

9. Indicates if time zone redirection is enabled or disabled.
[ترجمه ترگمان]نشان می دهد که تغییر مسیر زمانی فعال و یا معلول است
[ترجمه گوگل]نشان می دهد که تغییر مسیر منطقه زمانی فعال یا غیر فعال شده است

10. Import Shipment Redirection Service Fee will be billed by cash or outbound 60 account of consignee.
[ترجمه ترگمان]وارد کردن خدمات تغییر مسیر Shipment فی با نقد یا خارج کردن ۶۰ حساب of در نظر گرفته خواهد شد
[ترجمه گوگل]هزینه خدمات هدایت حمل و نقل حمل و نقل به صورت نقدی یا حساب واریز 60 از دریافت کننده صورت حساب می شود

11. This enables a quick redirection of the workload if the VIP becomes an issue by changing the CNAME to go directly to a host's fully qualified domain name.
[ترجمه ترگمان]این امر می تواند مسیر حرکت سریع حجم کار را در صورتی که افراد مهم با تغییر the به یک نام دامنه کامل میزبان به یک مساله تبدیل شوند، هدایت کند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که تغییر سریع از بار کاری انجام شود اگر VIP با تغییر CNAME به طور مستقیم به یک نام دامنه کاملا مجرب میزبان تبدیل شود، یک مشکل می شود

12. You already know that simple I/O redirection doesn't work with passwd.
[ترجمه ترگمان]شما قبلا می دانید که تغییر مسیر من \/ O با passwd کار نمی کند
[ترجمه گوگل]شما قبلا می دانید که تغییر مسیر ساده I / O با passwd کار نمی کند

13. Quiet redirection subsequently issues from the bassoons, which take up the wandering piano-theme, while the piano itself goes over into a pp semiquaver accompaniment.
[ترجمه ترگمان]تغییر مسیر، تغییر مسیر، از the، که پیانوی سرگردان را در خود می گیرد - تم، در حالی که خود پیانو به آهنگ \"semiquaver semiquaver\" می رود
[ترجمه گوگل]پس از آن، تغییر مسیر خنثی از باسون ها انجام می شود، که موضوع پیانو را سرگردان می کند، در حالی که پیانو خود را به یک پاورپوینت pp تبدیل می کند

14. Gramsci also acknowledged the dynamism of bourgeois individualism, but advocated a redirection of that energy to mass culture.
[ترجمه ترگمان]Gramsci همچنین پویایی فردگرایی bourgeois را تایید کرد، اما طرفدار تغییر مسیر آن انرژی به فرهنگ جمعی بود
[ترجمه گوگل]گرامشی همچنین پویایی فردگرایی بورژوایی را پذیرفت، اما از تغییر مسیر این انرژی به فرهنگ تودهای حمایت کرد

15. Why would any nation hesitate to serve its own best interests by such sensible and humane redirection of its wealth?
[ترجمه ترگمان]چرا هر ملتی برای خدمت به بهترین منافع خود با تغییر مسیر عاقلانه و انسانی ثروت خود تردید خواهد کرد؟
[ترجمه گوگل]چرا هر کشوری به این منافع متعارف و انسانی خود از ثروت خود دلسرد می شود؟

پیشنهاد کاربران

بازهدایت


کلمات دیگر: