1. an orphan child without any prospects in the world
یک طفل یتیم بدون هیچ آتیه ای در این دنیا
2. an orphan home
یتیم خانه
3. the orphan girl starved for affection
دختر یتیم تشنه ی محبت بود.
4. the orphan was in the custody of his uncle
بچه ی یتیم تحت کفالت عمویش بود.
5. the orphan was unused to so much kindness
آن یتیم عادت نداشت که مورد اینهمه مهربانی قرار بگیرد.
6. an emotionally disturbed orphan
یتیمی که دچار اختلال عاطفی است
7. he was an orphan and grew up at the table of his uncles
او یتیم بود و سر سفره ی عموهایش بزرگ شد.
8. they fostered two orphan girls
آنها دو دختر یتیم را بزرگ کردند.
9. to consign an orphan to his uncle's care
یتیمی را تحت سرپرستی عمویش قرار دادن
10. the sad look of the orphan girl
نگاه اندوهگین دختر یتیم
11. hossein is the guardian of the two orphan kids
حسین قیم دو طفل یتیم است.
12. at the age of five he became an orphan
در سن پنج سالگی یتیم شد.
13. She was left an orphan at the age of five.
[ترجمه ترگمان]او در سن پنج سالگی یتیم بود
[ترجمه گوگل]او در سن پنج سالگی یتیم شده بود
14. The family adopted the orphan as their own.
[ترجمه ترگمان]خانواده ما یتیم را به فرزندی قبول کرده اند
[ترجمه گوگل]خانواده یتیم را به عنوان خودشان تصویب کردند
15. Her heart went out to the poor orphan child.
[ترجمه ترگمان]قلبش به کودک یتیم بی نوا نزدیک شد
[ترجمه گوگل]قلب او به کودک یتیم فقیر رفت
16. The orphan was hungry for affection.
[ترجمه ترگمان]بچه یتیم تشنه محبت بود
[ترجمه گوگل]یتیم برای محبت گرسنه بود
17. The child has been ill-treated in the orphan house.
[ترجمه ترگمان]بچه یتیم خونه یتیم خونه رو درمان کرده
[ترجمه گوگل]کودک در خانه یتیم خانه مورد آزار و اذیت قرار گرفته است
18. I was left an orphan at an early age and became a ward of court.
[ترجمه ترگمان]در سنین کودکی یتیم شدم و به یک بخش دربار تبدیل شدم
[ترجمه گوگل]من یک کودک یتیم را در سن کودکی باقی گذاشتم و به بخش دادگاه تبدیل شدم
19. This orphan grew up to be a soldier.
[ترجمه ترگمان]این بچه یتیم مثل یه سرباز بزرگ شد
[ترجمه گوگل]این یتیم بزرگ به سرباز تبدیل شد
20. In the case of orphan children the position is relatively clear: a child without parents needs some one to care for it.
[ترجمه ترگمان]در مورد کودکان یتیم، موقعیت نسبتا روشن است: کودک بدون والدین به کسی نیاز دارد که از آن مراقبت کند
[ترجمه گوگل]در مورد کودکان یتیم، موقعیتی نسبتا واضح است که کودک بدون والدین نیاز به مراقبت از آن دارد