1. Most reports are produced on a word processor.
[ترجمه ترگمان]اغلب گزارش ها بر روی یک پردازشگر کلمه تولید می شوند
[ترجمه گوگل]اکثر گزارش ها بر روی یک پردازشگر کلمه تولید می شوند
2. The system came bundled with a word processor, spreadsheet and graphics program.
[ترجمه ترگمان]سیستم با یک پردازشگر کلمه، صفحه گسترده و برنامه گرافیکی انطباق پیدا کرد
[ترجمه گوگل]سیستم همراه با یک پردازشگر کلمه، صفحه گسترده و برنامه گرافیکی همراه بود
3. I can use a word processor but I don't understand its operation.
[ترجمه ترگمان]می توانم از یک کلمه پرداز استفاده کنم، اما این عمل را نمی فهمم
[ترجمه گوگل]من می توانم از یک پردازنده ی کلمه استفاده کنم اما عملیات آن را درک نمی کنم
4. Work produced on a word processor tends to look more professional.
[ترجمه ترگمان]کار تولید شده بر روی یک پردازشگر کلمه به نظر حرفه ای بیشتری می رسد
[ترجمه گوگل]کار بر روی یک پردازشگر کلمه، به نظر می رسد حرفه ای تر باشد
5. A food processor has a variety of uses in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]یک پردازنده مواد غذایی کاربردهای مختلفی در آشپزخانه دارد
[ترجمه گوگل]پردازشگر غذا در آشپزخانه انواع مختلفی دارد
6. Having a word processor would be a help.
[ترجمه ترگمان]داشتن یک پردازشگر کلمه کمک خواهد بود
[ترجمه گوگل]داشتن یک پردازشگر کلمه یک کمک خواهد بود
7. Use a processor to puree the apricots.
[ترجمه ترگمان]از یک پردازنده برای تبدیل کردن زردآلو استفاده کنید
[ترجمه گوگل]استفاده از یک پردازنده برای تمیز کردن زردآلو
8. I have my own word processor and printer at home, so that everything I need is on tap.
[ترجمه ترگمان]من کلمه پرداز و چاپگر رو در خونه دارم پس همه چیزایی که لازم دارم اینه که ضربه بزنم
[ترجمه گوگل]من پردازشگر و چاپگر خودم را در خانه دارم، به طوری که همه چیزهایی که نیاز دارم، روی شیر است
9. Which word processor do you have on your computer?
[ترجمه ترگمان]کدوم کلمه پرداز تو کامپیوتر تو کار می کنه؟
[ترجمه گوگل]کدام پردازنده کلمه شما روی رایانه شما دارید؟
10. I left my word processor in her keeping when I went abroad.
[ترجمه ترگمان]وقتی به خارج سفر کردم کلمه پرداز را در او جا گذاشتم
[ترجمه گوگل]وقتی به خارج از کشور رفتم، پردازشگر کلمه من را ترک کرد
11. This food processor has a special attachment for grinding coffee.
[ترجمه ترگمان]این پردازشگر غذا یک وابستگی خاص برای آسیاب کردن قهوه دارد
[ترجمه گوگل]این پردازنده غذا دلبستگی خاصی به آسیاب کردن قهوه دارد
12. Put the bread into a food processor with a crushed garlic clove and add a tablespoon or two of olive oil.
[ترجمه ترگمان]نان را با یک حبه سیر خرد شده در یک مخلوط کن بریزید و یک قاشق سوپ خوری یا دو قاشق سوپ خوری روغن زیتون اضافه کنید
[ترجمه گوگل]نان را به یک پردازنده غذا با یک گلدان سیر خرد شده اضافه کنید و یک قاشق غذاخوری یا دو عدد روغن زیتون اضافه کنید
13. Fujitsu's micro-vector processor effort will deliver accelerated compute power for Sparc system users performing CPU-intensive scientific, engineering and visualisation applications.
[ترجمه ترگمان]تلاش پردازشگر بردار کوچک Fujitsu، توان محاسباتی را برای کاربران سیستم sparc که کاربردهای علمی، مهندسی و visualisation را اجرا می کنند، سرعت می بخشد
[ترجمه گوگل]تلاش شرکت پردازشگر میکروکنترلر Fujitsu، توانایی محاسبه شتاب را برای کاربران سیستم Sparc ارائه می دهد که برنامه های کاربردی علمی، مهندسی و تجسم با شدت CPU را ارائه می دهند
14. Put the mixture into a blender or food processor and blend until smooth.
[ترجمه ترگمان]مخلوط را در مخلوط کن و یا مخلوط کن بریزید و تا وقتی که صاف شود مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]مخلوط را به یک مخلوط کننده یا پروسس غذا بگذارید و تا صاف هم بزنید