کلمه جو
صفحه اصلی

microsecond


معنی : میکرو ثانیه، میلیونیم ثانیه، یک میلیونیم ثانیه
معانی دیگر : یک میلیونیم ثانیه

انگلیسی به فارسی

یک میلیونیم ثانیه


میلیونیم ثانیه، میکرو ثانیه


میلی ثانیه، میکرو ثانیه، میلیونیم ثانیه، یک میلیونیم ثانیه


انگلیسی به انگلیسی

• unit of time equal to one-millionth of a second

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] میکرو ثانیه، میلیونیم ثانیه .
[برق و الکترونیک] میکرو ثانیه یک میلیونیم ثانیه . - میکرو ثانیه

مترادف و متضاد

میکرو ثانیه (اسم)
microsecond

میلیونیم ثانیه (اسم)
microsecond

یک میلیونیم ثانیه (اسم)
microsecond

جملات نمونه

1. The pulse is usually timed in micro-seconds.
[ترجمه ترگمان]پالس معمولا در میکرو ثانیه برنامه ریزی می شود
[ترجمه گوگل]پالس معمولا در میکرو ثانیه است

2. Otherwise, you may find that, within microseconds, they have been indelibly marked with the territorial's initials.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، ممکن است متوجه شوید که در طول میکروثانیه - با حروف اختصاری اسمتان، تا به حال علامت گذاری شده اند
[ترجمه گوگل]در غیر اینصورت ممکن است متوجه شوید که در میکرو ثانیه آنها نامرغوبی با حروف اولیه قلمرو نشان داده شده است

3. Knocking heads until the last microsecond.
[ترجمه ترگمان] تا آخرین microsecond سر و کله بزن
[ترجمه گوگل]شکستن سر تا آخر ثانیه

4. Hey, I wasn't worried for a microsecond.
[ترجمه ترگمان]هی، من برای یه microsecond نگران نبودم
[ترجمه گوگل]هی، من برای یک میکروثانیه نگران نبودم

5. A microsecond pulse radiolysis system in Beijing Normal University is reported in this paper. Several formation and decay kinetics of radicals were studied.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم radiolysis پالس microsecond در دانشگاه عادی پکن در این مقاله گزارش شده است سینتیک تشکیل چندین تن از سینتیک رشد تندروها مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در این مقاله یک سیستم رادیولز پالس میکروسکونه در دانشگاه پکن Normal منتشر شده است سینتیک های تشکیل و پوسیدگی رادیکال ها مورد مطالعه قرار گرفت

6. How did that microsecond in vietnam change his life?
[ترجمه ترگمان]چطور این microsecond در ویتنام زندگیش رو تغییر داد؟
[ترجمه گوگل]چگونه آن میکروس ثانیه در ویتنام زندگی خود را تغییر داد؟

7. The algorithm can provide high precision timer ( microsecond level ) without impacting system's throughout.
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم می تواند تایمر دارای دقت بالایی (سطح microsecond)بدون تاثیر سیستم بر روی سیستم را فراهم کند
[ترجمه گوگل]این الگوریتم می تواند تایمر دقت بالا (سطح میکروثانیه) را بدون تأثیر سیستم در طول زمان فراهم کند

8. High precision time, outputting second pulse reach microsecond.
[ترجمه ترگمان]با دقت بالا، پالس دوم به microsecond می رسد
[ترجمه گوگل]زمان دقیق دقیق، خروجی پالس دوم به میلی ثانیه می رسد

9. A new method of microsecond timing generator controlled by microprocessor is introduced in this article.
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید از مولد زمان بندی microsecond کنترل شده توسط microprocessor در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله یک روش جدید از ژنراتور زمان سنج میکروسیستون کنترل شده توسط میکروپروسسور معرفی شده است

10. Those chords of searching bewilderment in the finale were timed to a microsecond and projected an awesome tingle of fear.
[ترجمه ترگمان]این chords که در قسمت آخر به دست آورده بودند در آن لحظه به موقع برای یک microsecond زمان و یک لحظه ترس و هراس انگیزی رخ داده بود
[ترجمه گوگل]این آکوردهای ناخوشایند در پایان بازی به یک میلیار ثانیه رسیده و یک ترس بسیار جذاب از ترس است

11. In order to implement the software precision timing, a microsecond level precision timer has been developed.
[ترجمه ترگمان]به منظور اجرای زمان بندی دقیق نرم افزار، تایمر با دقتی در سطح microsecond توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]به منظور اجرای دقیق زمان دقیق نرم افزار، یک تایمر دقیق سطح میکروسیمدی توسعه یافته است

12. Moreover, the sensors were able to detect the transient mutation in cells(such as, the mitochysis and death of cell)because of the response time shortened to microsecond.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، سنسورها قادر به تشخیص جهش گذرا در سلول ها (مانند، mitochysis و مرگ سلول)به دلیل زمان واکنش کوتاه شده به microsecond بودند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، سنسورها قادر به تشخیص جهش های گذرا در سلول ها (مانند میتوکگی و مرگ سلول) به دلیل زمان پاسخ کوتاه به میکروس ثانیه بود

13. With only normal room light incident upon the LED there is insufficient photocurrent to discharge the capacitance below the threshold during the 100 microsecond receive period.
[ترجمه ترگمان]با تنها حادثه نور اتاق معمولی در LED، جریان نوری کافی برای تخلیه خازن زیر آستانه در طول ۱۰۰ microsecond دریافتی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]با نور معمول نور اتاق بر روی LED، نور فوتونی کافی برای تخلیه خازنی زیر آستانه در طول دوره دریافت 100 میکروثانیه وجود ندارد

14. The storage hierarchy of the future now appears to include a relatively vast semi-conductor memory with an access time of a fraction of a microsecond.
[ترجمه ترگمان]سلسله مراتب حافظه در حال حاضر به نظر می رسد شامل یک حافظه نیمه رسانای کامل با زمان دسترسی به بخشی از یک microsecond باشد
[ترجمه گوگل]سلسله مراتب ذخیره سازی آینده به نظر می رسد که شامل یک حافظه نسبتا وسیع نیمه هادی با زمان دسترسی یک کسری از یک میکرو ثانیه است


کلمات دیگر: