1. plasma coating
اندایش پلاسمایی
2. He is very interested in plasma physics.
[ترجمه ترگمان]او بسیار به فیزیک پلاسما علاقه دارد
[ترجمه گوگل]او بسیار علاقه مند به فیزیک پلاسما است
3. Keep some blood plasma back for the serious cases.
[ترجمه ترگمان]برای پرونده های جدی، پلاسمای خون را به حالت تعلیق درآورید
[ترجمه گوگل]پلاسمای خون را برای موارد جدی نگه دارید
4. Low plasma octreotide concentration and increased fasting volume may explain improved gall bladder contraction.
[ترجمه ترگمان]غلظت کم پلاسما و افزایش حجم ناشتا باعث افزایش انقباض کیسه صفرا می شود
[ترجمه گوگل]غلظت اکترواتیدی پلاسما و افزایش حجم ناشتا ممکن است منجر به انقباض ضایعه مثانه شود
5. The importance of the plasma triglyceride concentration as a risk factor for coronary heart disease in the general population is still uncertain.
[ترجمه ترگمان]اهمیت غلظت triglyceride پلاسما به عنوان عامل خطر بیماری های قلبی عروقی در جمعیت عمومی هنوز نامطمئن است
[ترجمه گوگل]اهمیت غلظت تری گلیسیرید پلاسما به عنوان یک عامل خطر برای بیماری قلبی عروقی در جمعیت عمومی هنوز مشخص نیست
6. Plasma lipid concentrations and death rates from ischaemic heart disease vary according to the method of infant feeding.
[ترجمه ترگمان]غلظت لیپید پلاسما و میزان مرگ از بیماری های قلبی ischaemic مطابق با روش تغذیه نوزاد تغییر می کند
[ترجمه گوگل]غلظت لیپید پلاسما و میزان مرگ و میر ناشی از بیماری قلبی ایسکمیک بر اساس روش تغذیه نوزاد متفاوت است
7. Reduced numbers of intestinal mucosal plasma cells have been reported, with a return to normal values after antibiotic treatment.
[ترجمه ترگمان]کاهش تعداد سلول های پلاسما توسط سلول های پلاسما با بازگشت به مقادیر نرمال پس از درمان آنتی بیوتیک گزارش شده است
[ترجمه گوگل]تعداد سلول های پلاسمی مخاطی روده ای کاهش یافته است و پس از درمان آنتی بیوتیک به مقادیر طبیعی بازگشته است
8. Yeremi's stream of plasma ceased abruptly as his hand cramped within that fervid womb.
[ترجمه ترگمان]جریان آب پلاسما به طور ناگهانی قطع شد و دستش در آغوش گرم و سوزان فرو رفت
[ترجمه گوگل]جریان پلاسمای یرمی به طور ناگهانی متوقف شد، چون دستانش در آن رحم مهیب بود
9. Measuring plasma osmolality using freezing point depression or vapor pressure will immediately indicate that plasma osmolality and tonicity are normal.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری پلاسما با استفاده از افسردگی نقطه انجماد یا فشار بخار بلافاصله نشان خواهد داد که osmolality و tonicity پلاسما نرمال هستند
[ترجمه گوگل]اسمولالیته پلاسمای اندازه گیری با افسردگی نقطه ی انجماد یا فشار بخار بلافاصله نشان می دهد که اسمولالیته پلاسما و تونیکیت طبیعی هستند
10. They give you new blood plasma.
[ترجمه ترگمان] اونا بهت پلاسما خون جدید میدن
[ترجمه گوگل]آنها پلاسمای خون جدیدی را به شما می دهند
11. About $ 5 billion of plasma products are used each year by hemophiliacs and patients with diseases of the immune system.
[ترجمه ترگمان]سالانه حدود ۵ میلیارد دلار از محصولات پلاسما توسط hemophiliacs و بیماران مبتلا به بیماری های دستگاه ایمنی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]حدود 5 میلیارد دلار از محصولات پلاسما سالانه توسط هموفیلوس ها و بیماران مبتلا به بیماری های سیستم ایمنی استفاده می شود
12. Two previous reports have assessed plasma polyunsaturated fatty acid pattern in patients with Crohn's disease.
[ترجمه ترگمان]دو گزارش قبلی الگوی اسیده ای چرب اشباع نشده چند گانه پلاسما را در بیماران مبتلا به بیماری Crohn مورد ارزیابی قرار داده اند
[ترجمه گوگل]در دو گزارش قبلی، الگوی اسیدهای چرب اشباع نشده پلی ساکاریدها در بیماران مبتلا به بیماری کرون ارزیابی شده است
13. Iii this procedure, plasma is mixed with a strongly acidic cation exchange resin of the sodium form.
[ترجمه ترگمان]در این روش، پلاسما با رزین مبادله کاتیون به شدت اسیدی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در این روش، پلاسما با یک رزین مبادله کاتیونی قوی سدیم مخلوط می شود
14. The plasma gastrin concentrations increased from group to group as expected from the dose given.
[ترجمه ترگمان]غلظت های gastrin پلاسما از گروهی به گروه افزایش یافت که از مقدار مورد انتظار ناشی می شود
[ترجمه گوگل]غلظت گاستر پلاسما از گروه به گروه افزایش می یابد، به طوری که از دوز مورد انتظار انتظار می رود
15. I am in charge of sustaining the first-aid centre with blood plasma.
[ترجمه ترگمان]من مسئول حفظ مرکز کمک های اولیه با پلاسمای خون هستم
[ترجمه گوگل]من مسئول حفظ مرکز کمک های اولیه با پلاسمای خون هستم