کلمه جو
صفحه اصلی

microprocessor


معنی : ریز پردازنده
معانی دیگر : (کامپیوتر) ریز پردازنده، ریزپردازگر

انگلیسی به فارسی

ریز پردازنده


ریزپردازنده، ریز پردازنده


انگلیسی به انگلیسی

• integrated circuit that performs the central processing and internal functions of a computer (computers)
a microprocessor is a microchip which can be programmed to do a large number of tasks or calculations.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] ریز پردازنده . - ریزپردازنده، میکروپروسسور - مدار مجتمعی که تمامی CPU یک کامپیوتر را بر روی یک تراشه دارد، به طوری که فقط باید حافظه و دستگاههای ورودی - خروجی به آن اضافه شود. اولین ریزپردازنده ی معروف، با نام Intel 8080 در سال 1973 به بازار آمد و حدود 400 دلار قیمت داشت که امروزه قیمت آن یک دلار است . ریزپردازنده ها، معمولاً با عناوین 8 بیتی، 16 بیتی و مانند آن شناخته می شوند. این عدد هم میتواند به تعداد بیت های یک ثبات داخلی و هم به تعداد بیت های گذرگاه داده اشاره کند ( نگاه کنید به bus)، و معمولاً ( همیشه ) این دو عدد یکسان اند . هر چه نسبتها و گرذگاه ها بزرگتر باشند، ریزپردازنده سریعتر کار می کند . سرعت بسیار نیز بسیار مهم است . ساعت عبارت است از یک نوسان کننده ( اسیلاتور ) که موجب رفتن ریزپردازنده . از یک مرحله به مرحله بعدی هنگام اجرای دستورالعمل ها می شود . ( هر دستورالعمل ماشین، در طی چندین چرخه ی ساعت اجرا می شود ) . سرعت ساعت بر اساس مگاهرتز ( MHz ) اندازه گیری می شود و یک مگاهرتز، برابر با یک میلیون چرخه در هر ثانیه است . هر چه سرعت ساعت زیاد باشد، همان دستوراعمل ها در زمان کمتری اجرا می شوند، به همین دلیل نباید سرعت ساعت ریزپردازنده های گوناگون را با هم مقایسه کرد. حتی ممکن است دو پردازنده با مجموعه ای از دستورالعمل ها و سرعت ساعت یکسان، محاسبه ها ر با نرخهای مختلفی انجام دهند، زیرا معماری داخلی آنها متفاوت است . مثلاً ریزپردازنده ی 8MHz 80286 سریعتر از ریزپردازند ی 8086 8-MHz است.
[برق و الکترونیک] ریز پردازنده 1. واحد پردازش مرکزی ( cpu ) ساخته شده بر روی تراشه مدار مجتمع بزرگح شامل عناصر پایه ی محاسبه، منطق و کنترل کامپیوتر که برای پردازش داده ها ضروری هستند . 2. آی سی که دستورالعملهای کد شده را می پذیرد . دستورالعملهای دریافتی را اجرا می کند . و سیگنالهایی ارائه میدهد که نشان دهنده وضعیت داخلی آن هستند . این دستور العملها می توانند به طور داخلی وارد یا ذخیره شوند MPU باید با تراشه های جانبی دیگری مانند قطعات منطقی ورودی / خروجی ( I/O ) و حافظه نیمرسانا تجهیز شود تا بتواند نیازمندیهای کامپیوتر را بر آورده کند MPU هابه قطعات 4 بیتی، 8 بیتی، 16 بیتی، و 32 بیتی دسته بندی می شوند . که امروزه ناخدهای 16 بیتی و 32 بینتی با فرایند CMOS ساخته می شوند . - ریز پردازنده
[ریاضیات] خردآما، داده پرداز، ظریف، ریزپردازنده، میکرو پروسسور
[پلیمر] ریز پردازنده

مترادف و متضاد

ریز پردازنده (اسم)
microprocessor

جملات نمونه

1. I've got a typerwriter with a microprocessor.
[ترجمه ترگمان]من یه typerwriter با یه ریز ریز ریز دارم
[ترجمه گوگل]من یک رقیب تایپی با ریزپردازنده دارم

2. The device, based on an 8-bit Motorola microprocessor, will reportedly work on any computer.
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها این دستگاه براساس یک ریزپردازنده ۸ بیتی Motorola بر روی هر کامپیوتری کار می کند
[ترجمه گوگل]بر اساس یک ریزپردازنده 8 بیتی موتورولا، دستگاه بر اساس هر کامپیوتر کار می کند

3. Microprocessor control on this long reach mower keeps the hood floating over undulations.
[ترجمه ترگمان]کنترل microprocessor روی این دراز کش دار mower را که بر فراز undulations شناور است نگه می دارد
[ترجمه گوگل]کنترل میکروپروسسوری در این موتوری که طول عمر طول می کشد، کلاه گشاد را روی شناورها نگه می دارد

4. The first microprocessor as such was produced commercially by Intel in the United States in 197
[ترجمه ترگمان]اولین microprocessor که در سال ۱۹۷ توسط اینتل در آمریکا تولید شد
[ترجمه گوگل]اولین ریزپردازنده به صورت تجاری در سال 197 توسط اینتل در ایالات متحده تولید شد

5. Originally, the AViiON was built exclusively around a microprocessor from Motorola.
[ترجمه ترگمان]در اصل، AViiON منحصرا در حدود یک ریزپردازنده از موتورولا ساخته شد
[ترجمه گوگل]در اصل، AViiON به طور انحصاری در اطراف یک ریزپردازنده از موتورولا ساخته شده است

6. A microprocessor is basically an integrated circuit designed to carry out calculating and coordinating functions.
[ترجمه ترگمان]A اساسا یک مدار مجتمع است که برای انجام محاسبات و هماهنگ کردن توابع طراحی شده است
[ترجمه گوگل]یک ریزپردازنده اساسا مدار یکپارچه طراحی شده برای انجام توابع محاسبه و هماهنگی است

7. Those familiar with writing software for microprocessor controlled systems will know that a lot of development goes into the process.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که با نرم افزارهای نوشتاری برای سیستم های کنترل microprocessor آشنا هستند، می دانند که توسعه زیادی در این فرآیند وجود دارد
[ترجمه گوگل]کسانی که با نرمافزار نوشتن سیستمهای کنترل شده ریزپردازنده آشنا هستند، می دانند که بسیاری از توسعه ها در فرایند هستند

8. Microprocessor sales represent one of the largest segments of the chip market.
[ترجمه ترگمان]فروش microprocessor یکی از بزرگ ترین بخش های بازار تراشه است
[ترجمه گوگل]فروش میکروپروسسوری یکی از بزرگترین بخشهای بازار تراشه است

9. In the Altamont Pass in California some 2000 microprocessor controlled windmills have been erected to supply commercial electricity.
[ترجمه ترگمان]در گردنه Altamont در کالیفرنیا، در حدود ۲۰۰۰ ریزپردازنده کنترل شده در کالیفرنیا برای تامین برق تجاری ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]در گذرگاه Altamont در کالیفرنیا، 2000 نوع آسیاب بادی تحت کنترل ریزپردازنده برای تامین برق تجاری ساخته شده اند

10. Shares of Intel Corp., the biggest microprocessor maker, fell 2 5 / 8 to 5
[ترجمه ترگمان]سهام شرکت اینتل، بزرگ ترین microprocessor، ۲ ۵ \/ ۸ به ۵ رسید
[ترجمه گوگل]سهام اینتل Corp, بزرگترین سازنده ریزپردازنده، از 2/5 به 8/5 کاهش یافت

11. Finally the operating speeds of the motor and microprocessor must be reconciled.
[ترجمه ترگمان]در نهایت سرعت عملیاتی موتور و microprocessor باید با هم آشتی کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت سرعت عملیاتی موتور و ریزپردازنده باید هماهنگ شود

12. The algorithms of microprocessor distance protection emulated and calculated in this paper are used to realize the inverse time characteristic of microprocessor distance protection.
[ترجمه ترگمان]الگوریتم های حفظ فاصله microprocessor که در این مقاله محاسبه و محاسبه شده اند برای درک ویژگی های زمان معکوس حفاظت از فاصله microprocessor استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]الگوریتم حفاظت از راه دور ریزپردازنده شبیه سازی شده و محاسبه شده در این مقاله برای تحقق زمان معکوس ویژگی حفاظت از راه دور ریز پردازنده استفاده می شود

13. The general composition of microprocessor: Register group, register management, bus line sequential, working mode and type offer configuration.
[ترجمه ترگمان]ترکیب کلی of: گروه ثبت، مدیریت ثبت، خط اتوبوس، حالت کاری و پیکربندی نوع پیشنهادی
[ترجمه گوگل]ترکیب کلی ریزپردازنده: گروه ثبت، مدیریت ثبت، ترتیب خطوط اتوبوس، حالت کار و پیکربندی پیشنهاد نوع

14. Our guys in Austin are more interested in open systems, and the fastest screaming performance it can get onto a microprocessor.
[ترجمه ترگمان]افراد ما در آستین بیشتر به سیستم های باز علاقمند هستند و سریع ترین عملکرد جیغ می تواند بر روی یک ریزپردازنده انجام شود
[ترجمه گوگل]بچه های ما در آستین بیشتر علاقه مند به سیستم های باز هستند و سریعترین عملکرد جسورانه می تواند بر روی یک ریزپردازنده قرار بگیرد

پیشنهاد کاربران

microprocessor ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: ریزپرداز
تعریف: پردازنده‏ای کوچک که به صورت تراشه طراحی و ساخته شده باشد


کلمات دیگر: