کلمه جو
صفحه اصلی

preflight


(سفر با هواپیما و غیره) پیش از پرواز، پیش پروازی، قبل از شروع پرواز هواپیما

انگلیسی به فارسی

قبل از شروع پرواز (هواپیما)


پیش پرواز، قبل از شروع پرواز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: prior or preparatory to an airplane flight.

- a pilot's preflight checklist
[ترجمه ترگمان] یک چک لیست pilot
[ترجمه گوگل] یک چک لیست پیش داوری خلبان

• occurring before a flight, prior to take-off

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] قبل از پرواز مرحله ای که دقیقاً قبل از چاپ تصویر یا سند است . طی کنترل این مرحله ی نرم افزار می تواند فونتهای غلط تصویر بزرگتر از کاغذ، و نظایر آن را تشخیص دهد . این واژه از کنترلهای قبل از پرواز و بر خاستن هواپیما گرفته شده است .

جملات نمونه

1. preflight instructions
دستورالعمل های پیش از پرواز (برای مسافران)

2. Pre-flights complete, Ian lifts crosswind into the hover.
[ترجمه ترگمان]Ian flights را به هوا بلند می کند
[ترجمه گوگل]قبل از پرواز کامل، ایان آسانسور را به سمت شناور می برد

3. The low wing design makes refuelling, fuel drains, and control linkages easy to access during the pre-flight inspection.
[ترجمه ترگمان]طرح بال پایین سوختگیری، تخلیه سوخت، و کنترل ارتباطات آسان برای دسترسی به هنگام بازرسی قبل از پرواز را آسان می کند
[ترجمه گوگل]طراحی بال پایین، سوختگیری، تخلیه سوخت و اتصالات کنترل را آسان می کند در طول بازرسی قبل از پرواز دسترسی داشته باشید

4. Leese and I had done a very careful preflight.
[ترجمه ترگمان]من و Leese خیلی مراقب بودیم
[ترجمه گوگل]لیس و من پیش پرواز بسیار دقیق انجام داده بودند

5. Connors continued the preflight, showing me what he considered important and felt was often overlooked.
[ترجمه ترگمان]کانرز اخبار را ادامه دادند و به من نشان دادند که او مهم در نظر گرفته می شود و اغلب نادیده گرفته می شود
[ترجمه گوگل]کانورز پیش پرواز را ادامه داد، به من نشان داد که آنچه را که او در نظر داشت مهم بود و احساس غالبا نادیده گرفته شد

6. The snag was blamed on a shuttle bolt that protruded into the reel mechanism but was overlooked in the pre-flight engineering analysis.
[ترجمه ترگمان]این مانع بر روی یک گلوله شاتل که به مکانیزم حلقه آویخته شده بود، مورد سرزنش قرار گرفت، اما در تحلیل مهندسی پیش از پرواز نادیده گرفته شد
[ترجمه گوگل]انفجار بر روی یک شاتل متهم بود که به مکانیزم حلقه منتهی شد، اما در تجزیه و تحلیل مهندسی قبل از پرواز نادیده گرفته شد

7. Automatically, Vologsky completed his pre-flight check, finishing with a pre-programmed check-test on the on-board computer.
[ترجمه ترگمان]، به طور خودکار چک پیش از پرواز را تکمیل کرد و با یک چک پیش برنامه ریزی شده از پیش برنامه ریزی شده روی صفحه کامپیوتر به پایان رسید
[ترجمه گوگل]به صورت خودکار، Vologsky چک چک قبل از پرواز خود را به پایان رساند، با اتمام یک تست چک تست شده بر روی کامپیوتر در حال اجرا

8. Be sure your pre-flight planning is fully comprehensive.
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که برنامه ریزی پیش از پرواز کاملا جامع است
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که برنامه ریزی قبل از پرواز کاملا جامع است

9. Preflight: the pilot receives the most recent weather information and a fight plan has been filed.
[ترجمه ترگمان]Preflight: خلبان جدیدترین اطلاعات آب و هوایی را دریافت می کند و یک برنامه مبارزه ارائه شده است
[ترجمه گوگل]پیش از پرواز، خلبان تازه ترین اطلاعات مربوط به آب و هوا را دریافت می کند و طرح مبارزه ای ثبت شده است

10. I preflight my switches, insert the data transfer card, and start the engine.
[ترجمه ترگمان]switches را باز کردم، کارت انتقال داده را وارد کردم، و موتور را شروع کردم
[ترجمه گوگل]من سوئیچ های خود را پیش از پرواز، کارت انتقال داده را وارد کرده و موتور را شروع کردم

11. Weather conditions can change quickly, making preflight briefings obsolete.
[ترجمه ترگمان]شرایط آب و هوایی می تواند به سرعت تغییر کند و جلسات توجیهی را منسوخ کند
[ترجمه گوگل]شرایط آب و هوایی می تواند به سرعت تغییر کند و جلسات پیش از پرواز را منسوخ کند

12. Airplanes don't object to a preflight inspection.
[ترجمه ترگمان]Airplanes اعتراضی برای بازرسی بدنی ندارند
[ترجمه گوگل]هواپیما به بازرسی قبل از پرواز نرسیده است

13. The crew ran through the preflight procedures. We ran through the witness's testimony before presenting it in court.
[ترجمه ترگمان] خدمه از مراحل preflight عبور کردن قبل از آن که آن را در دادگاه ارائه دهم، شهادت ما را رد کردیم
[ترجمه گوگل]خدمه از طریق روش های پیش پرواز اجرا شد ما قبل از ارائه دادرسی در شهادت شاهد بودیم

14. Programming this information during preflight operations in the C-130J made such adjustments easy.
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی این اطلاعات در طول عملیات preflight در J - ۱۳۰ J این تنظیمات را آسان ساخت
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی این اطلاعات در عملیات پیش پرواز در C-130J این تنظیمات را آسان ساخته است

preflight instructions

دستورالعمل‌های پیش از پرواز (برای مسافران)


پیشنهاد کاربران

پرواز قبل از پرواز


کلمات دیگر: