کلمه جو
صفحه اصلی

orthographic


معنی : املایی
معانی دیگر : وابسته به املای صحیح، ارتانگاشتی، املایی
orthographic(al)
املائی، درست املا شده، وابسته به خط هاو گوشه های راست

انگلیسی به فارسی

ارتوپدی، املایی


املایی


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to orthography, of or related to the study of correct spelling

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] نوعی طرح و تصویر یا نقشه که در آن خطوط مصور بر سطح تصویر یا نقشه عمود است .
[ریاضیات] دارای خطوط عمودی، دارای زوایای قائمه، قائم

مترادف و متضاد

املایی (صفت)
orthographic

جملات نمونه

1. Orthographic projections Orthographic projections are right angled views ideally suited to the study of everyday objects.
[ترجمه ترگمان]افکنش های Orthographic افکنش پرسپکتیو دارای دیدگاه های زاویه دار هستند و به طور ایده آل برای مطالعه اشیا روزمره مناسب هستند
[ترجمه گوگل]پیش بینی های ارتوگاش پیش بینی های ارتوگرافی، دیدگاه های راست چپ هستند که به طور مطلوب برای مطالعه اشیاء روزمره مناسب هستند

2. Using the internal lexicon An orthographic analysis is not the only way of recognising and pronouncing a string of letters.
[ترجمه ترگمان]استفاده از واژه نامه درونی یک آنالیز ارتوگرافیک تنها راه تشخیص و تلفظ یک رشته از حروف نیست
[ترجمه گوگل]استفاده از لغت نامه داخلی یک تحلیل رسمی تنها راه شناخت و تلفظ رشته ای از حروف نیست

3. Camera's half-size when in orthographic mode.
[ترجمه ترگمان]اندازه نیمه دوربین وقتی که در حالت ارتوگرافیک خواهد بود
[ترجمه گوگل]نیمه اندازه دوربین در حالت ارتجاعی

4. Orthographic projection often seems a bit odd at first, because objects stay the same size independent of their distance: It is like viewing the scene from an infinitely distant point.
[ترجمه ترگمان]تصویر Orthographic اغلب در ابتدا کمی عجیب به نظر می رسد، چون اشیا همان اندازه فاصله از فاصله شان را دارند: مثل این است که صحنه را از نقطه ای بی نهایت دور تماشا کنید
[ترجمه گوگل]طرح ریزی ارتوگا اغلب به نظر می رسد در ابتدا کمی عجیب و غریب به نظر می رسد، زیرا اشیاء به همان اندازه مستقل از فاصله خود هستند این مانند دیدن صحنه از یک نقطه بی نهایت دور است

5. Linguistic information in television can be orthographic, but more often it is oral and, as with audiotape and radio, transient.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات زبانی در تلویزیون می تواند قایم باشد، اما بیشتر اوقات شفاهی است و مانند نوار صوتی و رادیو، گذرا است
[ترجمه گوگل]اطلاعات زبانی در تلویزیون میتوانند ارتوپدی باشند، اما اغلب آن ها دهان و دندان است، و همچنین با نوار صوتی و رادیو، گذرا است

6. There are many other buffers as well, including orthographic, phonological, and emotional.
[ترجمه ترگمان]حافظه های میانی بسیار دیگری نیز وجود دارند، از جمله قایم، آوایی، و عاطفی
[ترجمه گوگل]بسیاری از بافر های دیگر نیز وجود دارد، از جمله ارتوپدی، واجشناختی و احساسی

7. Orthographic projection is an simple as that.
[ترجمه ترگمان]تصویر Orthographic ساده است
[ترجمه گوگل]طرح بندی ارتوگا ساده است

8. Figure 1 is an orthographic projection map of Earth (adapted from Espenak 198 showing the path of penumbral (partial eclipse) and umbral (total eclipse) shadows.
[ترجمه ترگمان]شکل ۱ یک نقشه تصویر ارتوگرافیک (برگرفته از Espenak ۱۹۸ است که مسیر of (کسوف جزیی)و umbral (کل کسوف)را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]شکل 1 یک نقشه رسم جغرافیایی زمین است (اقتباس شده از Espenak 198 نشان دهنده مسیر سایه های تیره (فروپاشی جزئی) و umbral (کل سایه) است

9. It is easy to see how orthographic projection works if you imagine that the object is inside a glass box.
[ترجمه ترگمان]دیدن این که تصویر ارتوگرافیک در صورتی کار می کند که تصور می کنید شی داخل یک جعبه شیشه ای است، آسان است
[ترجمه گوگل]اگر تصور کنید که جسم در داخل یک جعبه شیشه ای است، نحوه ی انجام کارهای ارتوپدی کار ساده ای است

10. In engineering drawing, it is always inconvenient for orthographic projection to solve some measurement and orientation problems.
[ترجمه ترگمان]در طراحی مهندسی، همیشه برای تصویر ارتوگرافیک برای حل برخی مشکلات اندازه گیری و جهت گیری مناسب است
[ترجمه گوگل]در طراحی مهندسی، همیشه برای طرح ریزی ارتوگونی برای حل برخی از مسائل اندازه گیری و جهت گیری، ناخوشایند است

11. Orthographic projection is related to perspective projection, but the point of perspective is set to an infinite distance.
[ترجمه ترگمان]افکنش قایم به افکنش پرسپکتیو مربوط است، اما نقطه دیدگاه به فاصله نامحدود تنظیم شده است
[ترجمه گوگل]طرح بندی ارتوگا با طرح چشم انداز ارتباط دارد، اما نقطه نظر به فاصله ای بی نهایت تنظیم شده است

12. The views are consistent with an orthographic projection of a human body.
[ترجمه ترگمان]این نما با تصویر ارتوگرافیک یک بدن انسان سازگار است
[ترجمه گوگل]این دیدگاه ها با طرح بندی ارتوقی یک بدن انسان سازگار است

13. The images were re-projected into an orthographic map projection.
[ترجمه ترگمان]تصاویر به تصویر ارتوگرافیک (قایم نقشه کشیده شدند
[ترجمه گوگل]تصاویر به طرح ریزی نقشه های ارتجاعی طرح ریزی شده است

14. Builds a left-handed orthographic projection matrix.
[ترجمه ترگمان]ماتریس افکنش قایم به دست چپ را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]ماتریس طرح ریزی ارتوقی دست چپ را ایجاد می کند

پیشنهاد کاربران

orthographic ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: املایی
تعریف: مربوط به خط و نظام نوشتاری|||متـ . نوشتاری


کلمات دیگر: