کلمه جو
صفحه اصلی

secondly


معنی : دومین بار، دومین مرتبه
معانی دیگر : ثانیا، دوما (بعد از اولا می آید)، از این گذشته، علاوه بر این، دوم اینکه، دوم انکه

انگلیسی به فارسی

دوم انکه،ثانیا


دوم اینکه، دومین بار، دومین مرتبه


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: in the second place; second.

- Secondly, you are being cited for driving without a license.
[ترجمه ترگمان] دوم اینکه، برای رانندگی بدون گواهی نامه به شما یاد می شود
[ترجمه گوگل] ثانیا، شما برای رانندگی بدون مجوز ذکر شده است

• in the second place, second
you say secondly when you want to make a second point or give a second reason for something.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] ثانیا، دوم اینکه

مترادف و متضاد

دومین بار (قید)
secondly

دومین مرتبه (قید)
secondly

جملات نمونه

1. The problems are twofold - firstly, economic, and secondly, political.
[ترجمه ترگمان]مشکلات دوگانه است - اول، اقتصادی، و دوم، سیاسی
[ترجمه گوگل]مشکلات دوگانه هستند - اول، اقتصادی، و دوم، سیاسی

2. To start with, we haven't enough money, and secondly we haven't enough time.
[ترجمه ترگمان]برای شروع، پول کافی نداریم، ثانیا زمان کافی نداریم
[ترجمه گوگل]برای شروع، پول کافی نداریم، و دوم اینکه زمان کافی نداریم

3. To start with we haven't enough money, and secondly we're too busy.
[ترجمه ترگمان]برای شروع کردن با ما به اندازه کافی پول نداریم، و ثانیا خیلی سرمان شلوغ است
[ترجمه گوگل]برای شروع با ما پول کافی نداریم، و در ضمن ما خیلی مشغول هستیم

4. Firstly, it's expensive, and secondly, it's too slow.
[ترجمه ترگمان]اول، گران قیمت است و دوم، خیلی کند است
[ترجمه گوگل]در ابتدا، آن گران است، و در مرحله دوم، خیلی آهسته است

5. Firstly, they are not efficient, and secondly, they are expensive to make.
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، آن ها کارآمد نیستند، و دوم، ساختن آن ها هزینه بر است
[ترجمه گوگل]اولا، آنها کارآمد نیستند، و در مرحله دوم، آنها گران هستند

6. First, it's too expensive; and secondly, it's very ugly.
[ترجمه ترگمان]اول خیلی گرونه، ثانیا خیلی زشته
[ترجمه گوگل]اول، این خیلی گران است و در مرحله دوم، بسیار زشت است

7. first it is cheaper and secondly it is quicker.
[ترجمه ترگمان]اول ارزان تر و ثانیا سریع تر است
[ترجمه گوگل]اول آن ارزان تر است و دوم اینکه سریع تر است

8. Secondly, inferior courts were however subject to a different test.
[ترجمه ترگمان]ثانیا، دادگاه های پایین تر تابع یک آزمون متفاوت بودند
[ترجمه گوگل]در ضمن، دادگاه های پایین تر، با یک آزمون متفاوت روبه رو شدند

9. Secondly, such studies rarely used any matched control groups.
[ترجمه ترگمان]ثانیا، چنین مطالعاتی به ندرت از هر گروه کنترلی مناسب استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]ثانیا، چنین مطالعات به ندرت از هر گروه کنترل همسان استفاده می کنند

10. Secondly[Sentence dictionary], death due to stroke would be reduced but not cardiac death.
[ترجمه ترگمان]دوم [ فرهنگ لغت حکم ]، مرگ ناشی از سکته، کاهش خواهد یافت، اما مرگ قلبی نخواهد بود
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم [Dictionary dictionary]، مرگ ناشی از سکته مغزی کاهش می یابد، اما نه مرگ قلبی

11. Secondly, this book is primarily about constitutional and administrative law and about governmental institutions.
[ترجمه ترگمان]دوم، این کتاب در درجه اول در مورد قانون اساسی و اجرایی و نهاده ای دولتی است
[ترجمه گوگل]دوم، این کتاب در درجه اول در مورد قانون اساسی و اداری و در مورد نهادهای دولتی است

12. Secondly, Hu suggests that the Fed should forswear intervening directly in equities or equity derivatives.
[ترجمه ترگمان]دوم، \"هو\" پیشنهاد می کند که بانک مرکزی فدرال باید مستقیما در برابری یا مشتقات دارایی دخالت کند
[ترجمه گوگل]دوم، هو پیشنهاد می کند که فدرال رزرو باید مداخله مستقیم در سهام یا مشتقات سهام داشته باشد

13. Secondly, how could Ministers knowingly allow innocent men to go to jail?
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، وزیران چگونه می توانند آگاهانه به مردان بی گناه اجازه رفتن به زندان را بدهند؟
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، چگونه وزیران به آگاهانه اجازه می دهند مردان بی گناه به زندان بروند؟

14. Secondly, high technology industries are footloose - products such as microchips are easy to transport, and thrive in a clean environment.
[ترجمه ترگمان]دوم، صنایع فن آوری بالا محصولاتی مانند microchips هستند که برای حمل و نقل آسان هستند و در یک محیط تمیز رشد می کنند
[ترجمه گوگل]ثانیا، صنایع با تکنولوژی پیشرفته، محصولات پلاستیکی مانند چیپس ها را حمل می کنند و در یک محیط پایدار رشد می کنند

15. Secondly, and linked with this point, criminal statistics reflect the intensity of law enforcement itself.
[ترجمه ترگمان]دوم، و مرتبط با این نکته، آمار جنایی، شدت خود نیروی انتظامی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]ثانیا، و با این موضوع مرتبط است، آمار جنایی نشان دهنده شدت اجرای قانون خود است

...secondly, I'm broke too!

...ثانیاً بی‌پول هم هستم!


پیشنهاد کاربران

دوما ، دوم اینکه


کلمات دیگر: