1. The problems are twofold - firstly, economic, and secondly, political.
[ترجمه ترگمان]مشکلات دوگانه است - اول، اقتصادی، و دوم، سیاسی
[ترجمه گوگل]مشکلات دوگانه هستند - اول، اقتصادی، و دوم، سیاسی
2. To start with, we haven't enough money, and secondly we haven't enough time.
[ترجمه ترگمان]برای شروع، پول کافی نداریم، ثانیا زمان کافی نداریم
[ترجمه گوگل]برای شروع، پول کافی نداریم، و دوم اینکه زمان کافی نداریم
3. To start with we haven't enough money, and secondly we're too busy.
[ترجمه ترگمان]برای شروع کردن با ما به اندازه کافی پول نداریم، و ثانیا خیلی سرمان شلوغ است
[ترجمه گوگل]برای شروع با ما پول کافی نداریم، و در ضمن ما خیلی مشغول هستیم
4. Firstly, it's expensive, and secondly, it's too slow.
[ترجمه ترگمان]اول، گران قیمت است و دوم، خیلی کند است
[ترجمه گوگل]در ابتدا، آن گران است، و در مرحله دوم، خیلی آهسته است
5. Firstly, they are not efficient, and secondly, they are expensive to make.
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، آن ها کارآمد نیستند، و دوم، ساختن آن ها هزینه بر است
[ترجمه گوگل]اولا، آنها کارآمد نیستند، و در مرحله دوم، آنها گران هستند
6. First, it's too expensive; and secondly, it's very ugly.
[ترجمه ترگمان]اول خیلی گرونه، ثانیا خیلی زشته
[ترجمه گوگل]اول، این خیلی گران است و در مرحله دوم، بسیار زشت است
7. first it is cheaper and secondly it is quicker.
[ترجمه ترگمان]اول ارزان تر و ثانیا سریع تر است
[ترجمه گوگل]اول آن ارزان تر است و دوم اینکه سریع تر است
8. Secondly, inferior courts were however subject to a different test.
[ترجمه ترگمان]ثانیا، دادگاه های پایین تر تابع یک آزمون متفاوت بودند
[ترجمه گوگل]در ضمن، دادگاه های پایین تر، با یک آزمون متفاوت روبه رو شدند
9. Secondly, such studies rarely used any matched control groups.
[ترجمه ترگمان]ثانیا، چنین مطالعاتی به ندرت از هر گروه کنترلی مناسب استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]ثانیا، چنین مطالعات به ندرت از هر گروه کنترل همسان استفاده می کنند
10. Secondly[Sentence dictionary], death due to stroke would be reduced but not cardiac death.
[ترجمه ترگمان]دوم [ فرهنگ لغت حکم ]، مرگ ناشی از سکته، کاهش خواهد یافت، اما مرگ قلبی نخواهد بود
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم [Dictionary dictionary]، مرگ ناشی از سکته مغزی کاهش می یابد، اما نه مرگ قلبی
11. Secondly, this book is primarily about constitutional and administrative law and about governmental institutions.
[ترجمه ترگمان]دوم، این کتاب در درجه اول در مورد قانون اساسی و اجرایی و نهاده ای دولتی است
[ترجمه گوگل]دوم، این کتاب در درجه اول در مورد قانون اساسی و اداری و در مورد نهادهای دولتی است
12. Secondly, Hu suggests that the Fed should forswear intervening directly in equities or equity derivatives.
[ترجمه ترگمان]دوم، \"هو\" پیشنهاد می کند که بانک مرکزی فدرال باید مستقیما در برابری یا مشتقات دارایی دخالت کند
[ترجمه گوگل]دوم، هو پیشنهاد می کند که فدرال رزرو باید مداخله مستقیم در سهام یا مشتقات سهام داشته باشد
13. Secondly, how could Ministers knowingly allow innocent men to go to jail?
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، وزیران چگونه می توانند آگاهانه به مردان بی گناه اجازه رفتن به زندان را بدهند؟
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، چگونه وزیران به آگاهانه اجازه می دهند مردان بی گناه به زندان بروند؟
14. Secondly, high technology industries are footloose - products such as microchips are easy to transport, and thrive in a clean environment.
[ترجمه ترگمان]دوم، صنایع فن آوری بالا محصولاتی مانند microchips هستند که برای حمل و نقل آسان هستند و در یک محیط تمیز رشد می کنند
[ترجمه گوگل]ثانیا، صنایع با تکنولوژی پیشرفته، محصولات پلاستیکی مانند چیپس ها را حمل می کنند و در یک محیط پایدار رشد می کنند
15. Secondly, and linked with this point, criminal statistics reflect the intensity of law enforcement itself.
[ترجمه ترگمان]دوم، و مرتبط با این نکته، آمار جنایی، شدت خود نیروی انتظامی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]ثانیا، و با این موضوع مرتبط است، آمار جنایی نشان دهنده شدت اجرای قانون خود است