کلمه جو
صفحه اصلی

unwinding

انگلیسی به فارسی

باز کردن، باز کردن از پیچ، بی کوک کردن، کوک چیزی را باز کردن


دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] باز کردن، نامتقاطع

پیشنهاد کاربران

باز شده . . . راحت شده . . . آسوده شده . . . بدون مشکل

واپیچیدگی در رشته DNA

در اقتصاد مترادف tapering
به معنی کاهش تدریچی


کلمات دیگر: