1. compressed cotton
پنبه ی متراکم
2. then those compressed masses began radiating as stars
سپس آن توده های فشرده همچون ستارگان شروع به رخشیدن کردند.
3. With a supply of compressed air, the large balloon inflated in a matter of seconds.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از هوای فشرده، بالون بزرگ در عرض چند ثانیه باد کرد
[ترجمه گوگل]با تهیه هوای فشرده، بالون بزرگ ظرف چند ثانیه تزریق می شود
4. As more snow fell, the bottom layer was compressed into ice.
[ترجمه ترگمان]هرچه برف بیشتری می بارید، لایه پایینی به یخ وصل می شد
[ترجمه گوگل]با کاهش بیشتر برف، لایه ی پایین به یخ فشرده شد
5. Her lips compressed into a thin line.
[ترجمه ترگمان]لب هایش به خط نازک فشرده شد
[ترجمه گوگل]لب هایش به یک خط نازک فشرده شده است
6. In her anger she compressed her lips so tightly that they went white.
[ترجمه ترگمان]با عصبانیت لب هایش را به هم فشرد و چنان محکم لب هایش را به هم فشرد که سفید شدند
[ترجمه گوگل]در خشمش، لب هایش را چنان محکم فشرده کرد که سفید می شد
7. Wood cuttings and sawdust can be compressed into boards.
[ترجمه ترگمان]برش چوب و خاک اره را می توان به تخته های چوب فشار داد
[ترجمه گوگل]قلمه های چوبی و خاک اره را می توان به تخته ها فشرده کرد
8. His mouth compressed into a thin, hard line.
[ترجمه ترگمان]لب هایش به هم فشرده شد و به خط نازک و سختی فشرده شد
[ترجمه گوگل]دهانش به یک خط نازک و سخت تبدیل شده است
9. The main arguments were compressed into one chapter.
[ترجمه ترگمان]بحث های اصلی در یک فصل به هم فشرده شدند
[ترجمه گوگل]استدلال اصلی به یک فصل فشرده شد
10. He compressed his report into three pages.
[ترجمه ترگمان]او گزارش خود را به سه صفحه تقسیم کرد
[ترجمه گوگل]او گزارش خود را به سه صفحه فشرده کرد
11. Some courses such as engineering had to be compressed.
[ترجمه ترگمان]برخی دوره ها مانند مهندسی می بایست به هم فشرده شوند
[ترجمه گوگل]بعضی از دوره هایی مانند مهندسی باید فشرده شوند
12. The compressed gas is cooled and condenses into a liquid.
[ترجمه ترگمان]گاز فشرده سرد شده و به مایع تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]گاز فشرده خنک می شود و به یک مایع تبدیل می شود
13. The poet compressed many thoughts and emotions into a few well-chosen words.
[ترجمه ترگمان]شاعر افکار و عواطف بسیاری را به چند کلمه خوب انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]شاعر بسیاری از افکار و احساسات را به چند کلمه انتخاب شده فشرده کرده است
14. The four debates will be compressed into an unprecedentedly short eight-day period.
[ترجمه ترگمان]این چهار بحث به مدت ۸ روز به صورت بی سابقه برگزار خواهند شد
[ترجمه گوگل]چهار بحث در یک دوره بی سابقه و کوتاه مدت هشت روزه فشرده می شود
15. Jets of compressed air gave the aircraft lateral and directional stability.
[ترجمه ترگمان]جت هوای فشرده باعث ایجاد پایداری جانبی و هدایتی در هواپیما شد
[ترجمه گوگل]جت های هوای فشرده به ثبات جانبی و هدایت هواپیما کمک کرد