کلمه جو
صفحه اصلی

likes

انگلیسی به فارسی

دوست دارد، نظیر، دوست داشتن، خوب بودن، دل خواستن


انگلیسی به انگلیسی

• things that are liked; preferences

جملات نمونه

1. akbar likes to wear strange clothes
اکبر دوست دارد لباس های عجیب و غریب بپوشد.

2. he likes hunting in the woods
او دوست دارد در بیشه شکار کند.

3. he likes pepper of all things
او میان همه ی چیزها فلفل را دوست دارد.

4. he likes to embroider upon every story that comes his way
او دوست دارد به هر داستانی که برمی خورد شاخ و برگ بدهد.

5. he likes to hunt game
او دوست دارد حیوان شکار کند.

6. he likes to loll about on the beach
دوست دارد در ساحل دریا دراز بکشد (و کاری نکند).

7. he likes to move among the rich and famous
او دوست دارد با پولداران و ناموران معاشر باشد.

8. he likes to pick an argument with anyone
او دوست دارد سر بحث را با هر کسی باز کند.

9. he likes to poke fun at his students
او دوست دارد شاگردان خود را مچل کند.

10. he likes to pry into other people's affairs
او دوست دارد سر از کار دیگران در بیاورد.

11. he likes to ride bareback
او دوست دارد سوار اسب برهنه شود.

12. he likes to shoot rabbits
او دوست دارد خرگوش شکار کند.

13. he likes to style himself a "patriot"
او دوست دارد به خودش عنوان ((وطن پرست)) بدهد.

14. he likes to wear comic hats
او دوست دارد کلاه های مضحک سر بگذارد.

15. it likes me not
خوشم نمی آید.

16. jahangir likes apple pie
جهانگیر پای سیب دوست دارد.

17. she likes her tea nice and hot
او دوست دارد که چای،حسابی گرم باشد.

18. she likes hot colors
او رنگ های تند را دوست دارد.

19. a person's likes and dislikes
آنچه شخص دوست دارد و آنچه که دوست ندارد.

20. his wife likes to ride with him on a motorbike
زنش دوست دارد با او سوار موتورسیکلت بشود.

21. not everyone likes this book
همه کس این کتاب را دوست ندارد.

22. he can go however he likes
او می تواند به هر طریقی که می خواهد برود.

23. don't be afraid of my dog, he likes children
از سگ من نترس بچه ها را دوست دارد.

24. He likes to boss the show.
[ترجمه ترگمان] اون از نمایش خوشش میاد
[ترجمه گوگل]او به رئیس دوست نشان می دهد

25. She likes to wear short skirts to show off her legs.
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره دامن کوتاه بپوشه تا پاهاش رو نشون بده
[ترجمه گوگل]او دوست دارد دامن های کوتاه را برای نشان دادن پاهای خود

26. She likes gadding about while the children are at school.
[ترجمه ترگمان]او gadding را دوست دارد در حالی که بچه ها در مدرسه هستند
[ترجمه گوگل]او دوست دارد در حالی که کودکان در مدرسه هستند gadding

27. She likes to mix with people who flatter her ego.
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره با کسایی که خودشون رو ارضا میکنن قاطی کنه
[ترجمه گوگل]او دوست دارد با افرادی که خود را پنهان می کنند مخلوط کنند

28. She likes springing surprises on people.
[ترجمه ترگمان] اون دوست داره از مردم surprises کنه
[ترجمه گوگل]او شگفت انگیز مردم را دوست دارد

29. He likes to listen to fairy stories.
[ترجمه ترگمان] اون دوست داره به داستان های پریان گوش بده
[ترجمه گوگل]او دوست دارد به داستان های پری گوش کند

پیشنهاد کاربران

امثالِ
نظایرِ
به نقل از کمبریج:
:someone or something that is equal to or as important as the person or thing being mentioned
We haven't seen the likes of Muhammad Ali since he retired. They're competing with the likes of IBM and Unisys

برای she , he , it = likes
برای I , they , we , you = like

دوست دتشتن

معنی like s:
لایک :like:به معنای دوست داشتن می باشد
Iikesلایکس:این کلمه با sجم شده ، یعنی دوست دارن


کلمات دیگر: