کلمه جو
صفحه اصلی

discolor


معنی : بی رنگ کردن، تغییر رنگ دادن
معانی دیگر : دگرفام شدن، بد رنگ شدن، رنگ رفته شدن (در انگلیس می نویسند: discolour)، (در اثر آفتاب یا لک شدن یا شستشو و غیره)

انگلیسی به فارسی

تغییر رنگ دادن، بی‌رنگ کردن


تغییر رنگ، تغییر رنگ دادن، بی رنگ کردن


انگلیسی به انگلیسی

• change the color of, stain; fade, (also discolour)

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] بی رنگ کردن

مترادف و متضاد

بی رنگ کردن (فعل)
achromatize, discolor, discolour, decolorize, decolourize, etiolate

تغییر رنگ دادن (فعل)
discolor, discolour, color, colour

fading, dirtying of hue


Synonyms: besmear, besmirch, blot, defile, mar, mark, rust, smear, soil, stain, streak, sully, tar, tarnish, tinge


Antonyms: brighten, color


جملات نمونه

1. He had bad teeth, irregular and discolored.
[ترجمه ترگمان]دندان های بدی داشت، نامرتب و بی رنگ
[ترجمه گوگل]دندانهایش دچار ضعف و بی رنگی شده بود

2. Spilt acid discolored the floor.
[ترجمه ترگمان]اسید spilt زمین رو رنگ کرده
[ترجمه گوگل]اسید ریختگی کف زمین را تغییر داده است

3. His lip was swollen, his face discolored.
[ترجمه ترگمان]لبش ورم کرده بود و صورتش تغییر کرده بود
[ترجمه گوگل]لب او متورم شد، چهره اش تغییر رنگ داده شد

4. His teeth were discolored from smoking.
[ترجمه ترگمان]دندان هایش از دود سفید شده بود
[ترجمه گوگل]دندانهایش از سیگار کشیدن تغییر رنگ داده شد

5. A faintly discolored portrait of John F. . Kennedy hung on the wall above the desk.
[ترجمه ترگمان]تصویر بی رنگ و بی رنگ جان اف کندی روی دیوار بالای میز آویخته بود
[ترجمه گوگل]نقاشی رنگارنگ جان F کندی روی دیوار بالای میز میزنه

6. His right hand rested on his knee; the discolored palm opened and closed as he stretched his corpse-white fingers.
[ترجمه ترگمان]دست راستش روی زانوی او قرار گرفت؛ کف دست شویی باز و بسته شد و او انگشتان سفیدش را باز کرد
[ترجمه گوگل]دست راست او روی زانوش ایستاده بود کف دست رنگی باز و بسته شد، به عنوان او انگشتان دست و پا خود را کشیده است

7. The best solution is to siphon off the discolored water and store it in the dark for a couple of weeks.
[ترجمه ترگمان]بهترین راه حل برای برداشتن آب بی رنگ و ذخیره آن در تاریکی به مدت چند هفته است
[ترجمه گوگل]بهترین راه این است که آب رنگ شده را از بین ببرید و چند هفته دیگر آن را در تاریکی ذخیره کنید

8. Objective : To investigate the Potentilla Discolor Bunge ( PDB ) on treat effect in experimental diabetic mouse.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثر Potentilla discolor Bunge (PDB)در مورد اثر رفتاری موش دیابتی آزمایشی
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی Potentilla Discolor Bunge (PDB) در اثر درمان در موش آزمایشگاهی دیابتی

9. Objective To study Discolor Cinquefoil Herb on blood fat of hyperlipemia rats and rabbits.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه discolor هرب در زمینه چربی خون موش های صحرایی و خرگوش ها
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه گیاه Discolor Cinquefoil در چربی خون موش های هیپرلیپمی و خرگوش

10. Smoking and some medications can also discolor teeth.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن و برخی داروها نیز می توانند دندان به دندان داشته باشند
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن و بعضی از داروها همچنین می تواند دندان ها را از بین ببرد

11. Be sure to rinse thoroughly because sanitizers discolor the meat and may cause off flavors.
[ترجمه ترگمان]مطمئن شوید که به طور کامل آبکشی کنید چون ضد عفونی کننده های دست گوشت را رها می کنند و ممکن است باعث ایجاد طعم ها شوند
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که به طور کامل شستشو دهید، زیرا ضد عفونی کننده ها گوشت را از بین می برند و ممکن است باعث ایجاد طعم شود

12. The corn protein foam powder was prepared by using corn gluten powder as the main material through the deliquescence of amylase, hydrolysis, discolor, deodorizing and drying.
[ترجمه ترگمان]پودر فوم پروتیین با استفاده از پودر ذرت به عنوان ماده اصلی از طریق deliquescence، هیدرولیز، discolor، deodorizing و drying تهیه شد
[ترجمه گوگل]پودر فوم پروتئین ذرت با استفاده از پودر گلوتن ذرت به عنوان مواد اصلی از طریق رسوب آمیلاز، هیدرولیز، تغییر رنگ، دئودورانت و خشک شدن تهیه شد

13. A new type of food additivecorn protein foam powder was prepared by using corn gluten powder as the main material through the processes of enzymolysis, hydrolysis, discolor, deodorizing and drying.
[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از پودر فوم پروتیین با استفاده از پودر ذرت به عنوان ماده اصلی از طریق فرآیند enzymolysis، هیدرولیز، discolor، deodorizing و drying تهیه شد
[ترجمه گوگل]یک نوع جدید از پودر فوم پروتئین افزودنی خوراکی با استفاده از پودر گلوتن ذرت به عنوان مواد اصلی از طریق فرایندهای آنزیمولیز، هیدرولیز، تغییر رنگ، دئودورانت و خشک شدن تهیه شد

14. The disease gets its name from streaks of yellow and white that discolor the leaves.
[ترجمه ترگمان]این بیماری نام خود را از رگه های زرد و سفید که برگ ها را پوشانده است، می گیرد
[ترجمه گوگل]این بیماری نام آن از رگه های زرد و سفید است که رنگ برگ ها را از بین می برد

Chemical materials have discolored the water in the lake.

مواد شیمیایی رنگ آب دریاچه را تغییر داده است.


a dress discolored in the sun

پیراهنی که در اثر آفتاب رنگ رفته شده است


Coffee discolors the teeth.

قهوه دندان‌ها را بد رنگ می‌کند.



کلمات دیگر: