1. directional antenna
آنتن راستایی (که از جهت های ویژه ای بهتر رسان گری می کند)
2. directional drilling
حفاری سوی دار
3. directional lines showing wind and ocean currents
خط های جهت نما که جریان بادها و اقیانوس ها را نشان می دهند
4. the marvelous directional sense of those migrating birds
قدرت جهت یابی اعجاب انگیز آن پرندگان مهاجر
5. Dish aerials are highly directional.
[ترجمه ترگمان]آنتن های ظریف بسیار جهت دار هستند
[ترجمه گوگل]آنتن های دیواری بسیار جهت دارند
6. As the boats have got shorter the directional instability increased but our ability to correct it with tilt decreased.
[ترجمه ترگمان]همانگونه که قایق ها از بی ثباتی هدایتی کوتاه تر شده اند، اما توانایی ما برای اصلاح آن با شیب کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]همانطور که قایق ها کوتاه تر شده اند، بی ثباتی جهتی افزایش یافته اما توانایی ما برای اصلاح آن با شیب کاهش می یابد
7. Analysis of Directional Data; and statistical applications in agriculture, medicine, epidemiology, forensic science.
[ترجمه ترگمان]تحلیل داده های Directional؛ و کاربردهای آماری در کشاورزی، پزشکی، اپیدمیولوژی، علم پزشکی قانونی
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل داده های جهت؛ و برنامه های آماری در کشاورزی، پزشکی، اپیدمیولوژی، علوم قانونی
8. A worldwide network of short-wave stations with directional aerials was established, fulfilling Marconi's dream of global radio communication.
[ترجمه ترگمان]یک شبکه جهانی از ایستگاه های تک موج با آنتن های جهت دار ایجاد شد و آرزوی Marconi ارتباطات رادیویی سراسری را برآورده کرد
[ترجمه گوگل]یک شبکه جهانی از ایستگاه های کوتاه موج با آنتن های هدایت شده، برآورده رویای مارکونی از ارتباطات رادیویی جهانی است
9. Coiling the wire into a loop permits directional flow of the magnetic flux through the loop.
[ترجمه ترگمان]انتقال سیم به حلقه اجازه جریان مستقیم شار مغناطیسی را از طریق حلقه اجازه می دهد
[ترجمه گوگل]اتصال سیم به یک حلقه اجازه جریان جریان شار مغناطیسی را از طریق حلقه می دهد
10. The directional sensitivity of hot-wire effects the measurement accuracy.
[ترجمه ترگمان]حساسیت هدایتی سیم داغ بر دقت اندازه گیری تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]حساسیت جهت گرم شدن سیم دقت اندازه گیری را تحت تاثیر قرار می دهد
11. Bi - directional reactive embedded three - phase watt - hour meter adopts bi - directional reversible type accumulative character wheel register.
[ترجمه ترگمان]در یک کنتور سه فازی قرار دارد که دارای یک wheel bi type reversible - است
[ترجمه گوگل]دوطرفه واکنش پذیر سه فاز تعبیه شده وات ساعت متری تصویب دو طرفه نوع برگشت پذیر نوع تجمع ثبت نام کاراکتر
12. Jets of compressed air gave the aircraft lateral and directional stability.
[ترجمه ترگمان]جت هوای فشرده باعث ایجاد پایداری جانبی و هدایتی در هواپیما شد
[ترجمه گوگل]جت های هوای فشرده به ثبات جانبی و هدایت هواپیما کمک کرد
13. Note that both the l. e. d. and phototransistor are very directional - the tops are the sensitive surfaces.
[ترجمه ترگمان]توجه کنید که هر دو طرف ای د و phototransistor ها بسیار جهت دار هستند - نوک سطوح حساس هستند
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که هر دو l e د و فوتوتن ترانزیستور بسیار جهت دارند - سطوح حساس سطحی حساس هستند
14. It is certainly verified experimentally that the sonic clicks produced are both highly structured and directional.
[ترجمه ترگمان]قطعا به طور تجربی تایید شده است که سیگنال های صوتی تولید شده به شدت ساختاریافته و جهت دار هستند
[ترجمه گوگل]مطمئنا ادعا شده است که کلیک های صوتی تولید شده هر دو به شدت ساختار یافته و جهت
15. These are but few of the dramatic effects produced with directional sound and subtle lighting as the story of Rye unfolds.
[ترجمه ترگمان]اینها تنها تعداد کمی از اثرات دراماتیک تولید شده با نور هدایتی و روشنایی ظریف به عنوان داستان of هستند
[ترجمه گوگل]اینها تنها چند مورد از اثرات چشمگیر تولید شده با صدا جهت و نورپردازی ظریف به عنوان داستان چاودار باز می شود