کلمه جو
صفحه اصلی

ammeter


معنی : امپرسنج
معانی دیگر : (برق) آمپرسنج

انگلیسی به فارسی

آمپرسنج


آمپر، امپرسنج


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an instrument that measures the magnitude of an electrical current in amperes.

• instrument used to measure the rate of flow of an electric current

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] آمپرسنج وسیله ای برای اندازه گیری جریان . مقیاس آن بر حسب آمپر یا واحدهای کوچکتر مدرج می شود . آمپرسنجی که مقادیر میلی آمپر را نشان می دهد میلی آمپر سنج نامیده می شود . به همین ترتیب، میکروآمپرسنج مقادیر میکروآمپر را نمایش می دهد. - جریان سنج، آمپر سنج

مترادف و متضاد

امپرسنج (اسم)
ammeter, voltammeter

جملات نمونه

1. Because the Hall effect ammeter measures the current remotely, it imposes no load on the system.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که اثر هال ammeter جریان را از راه دور اندازه گیری می کند، هیچ باری بر روی سیستم تحمیل نمی کند
[ترجمه گوگل]از آنجا که آمفتام اثر Hall، جریان را از راه دور اندازه گیری می کند، هیچ بار بر روی سیستم تحمیل نمی کند

2. The ammeter can be left in but may show full deflection if the battery is in a very discharged condition.
[ترجمه ترگمان]The را می توان در صورتی که باتری در شرایط بسیار تخلیه است نشان داد، اما ممکن است انحراف کامل داشته باشد
[ترجمه گوگل]آمپر را می توان در سمت چپ قرار داد، اما اگر باتری در یک وضعیت بسیار تخلیه باشد، می تواند انحراف کامل را نشان دهد

3. They are widely used in Camera, ammeter, flashlight and other devices.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور گسترده در دوربین، ammeter، چراغ قوه و دیگر وسایل مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها به طور گسترده ای در دوربین، آمپر، چراغ قوه و سایر دستگاه ها استفاده می شود

4. Do not use ammeter in circuits with more than 32 V present.
[ترجمه ترگمان]از ammeter در مدار با بیش از ۳۲ V استفاده نکنید
[ترجمه گوگل]از آمپرمتر در مدارهای با بیش از 32 ولت استفاده نکنید

5. Make sure that the dc ammeter indication decreases approximately amperes ( returns to original value ).
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که علامت ammeter dc تقریبا amperes (بازگشت به مقدار اصلی)کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که نشانگر دشارکتون آمدیوم تقریبا آمپر (مقدار بازگشتی به مقدار اولیه) کاهش می یابد

6. The criterion of connecting the ammeter inside or outside while using Volt-Ampere law to measure a resistance in physical experiment is discussed.
[ترجمه ترگمان]معیار اتصال the در داخل یا بیرون در حین استفاده از قانون Volt - آمپر برای اندازه گیری مقاومت در آزمایش فیزیکی مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]معیار اتصال آمپر در داخل یا خارج هنگام استفاده از قانون ولت-آمپر برای اندازه گیری مقاومت در آزمایش فیزیکی بحث شده است

7. The ideal ammeter should read zero when its input terminals are left open.
[ترجمه ترگمان]وقتی پایانه های ورودی باز می ماند، ammeter ایده آل باید صفر باشد
[ترجمه گوگل]آمپرمتر ایده آل باید زمانی که پایانه های ورودی آن باز است، صفر خوانده شود

8. A shunt ammeter can be modeled as a voltmeter with a resistor across the input.
[ترجمه ترگمان]یک ammeter موازی می تواند به عنوان a با مقاومت در مقابل ورودی مدل سازی شود
[ترجمه گوگل]یک آمپرمتر شنت می تواند به عنوان یک ولت متر با یک مقاومت در سراسر ورودی مدل سازی شود

9. With Ammeter, Terminals of running signal and emergency stop for ship control console.
[ترجمه ترگمان]با ammeter، پایانه های راه اندازی و توقف اضطراری برای کنسول کنترل کشتی
[ترجمه گوگل]با آمپر، پایانه های سیگنال در حال حرکت و توقف اضطراری برای کنترل کنسول کشتی

10. The electronic ammeter an infrared communication module which enhance its ability applying to small building.
[ترجمه ترگمان]The الکترونیکی یک ماژول ارتباطی مادون قرمز است که توانایی خود را برای وارد کردن ساختمان کوچک افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]آمپرمتر الکترونیکی یک ماژول ارتباط مادون قرمز است که توانایی آن را برای ساختن ساختمان کوچک افزایش می دهد

11. The measuring range ammeter can be made by user's.
[ترجمه ترگمان]دامنه اندازه گیری ammeter را می توان به وسیله کاربر انجام داد
[ترجمه گوگل]آمپر متر اندازه گیری را می توان توسط کاربر ساخته شده است

12. An electric ammeter reading system and its database are developed in the project.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم خواندن ammeter الکتریکی و پایگاه داده آن در این پروژه توسعه داده می شوند
[ترجمه گوگل]یک سیستم خواندن آمتریوم الکتریکی و پایگاه داده آن در این پروژه توسعه یافته است

13. The most basic instruments include an ammeter, voltmeter, and ohmmeter .
[ترجمه ترگمان]ابتدایی ترین ابزارها شامل an، voltmeter و ohmmeter هستند
[ترجمه گوگل]اساسی ترین ابزار شامل آمپر، ولت متر و اهم سنج است

14. What about the voltage control box and do I need to change the ammeter?
[ترجمه ترگمان]نظرتان درباره جعبه کنترل ولتاژ چیست و آیا باید the را تغییر دهم؟
[ترجمه گوگل]درمورد جعبه کنترل ولتاژ چکار کنم و آیا باید آمپر را تغییر دهم؟

پیشنهاد کاربران

ammeter ( فیزیک )
واژه مصوب: آمپرسنج
تعریف: اسبابی برای اندازه‏گیری شدت جریان الکتریکی مستقیم و متناوب، که معمولاً برحسب آمپر یا میلی‏آمپر یا میکروآمپر درجه‏بندی می‏شود |||* مصوب فرهنگستان اول


کلمات دیگر: