کلمه جو
صفحه اصلی

serotonin


(تنکردشناسی) سروتونین (c10h12n2o)

انگلیسی به فارسی

(تنکردشناسی) سروتونین (C10H12N2O)


سروتونین


انگلیسی به انگلیسی

• essential hormone and neurotransmitter derived from the amino acid tryptophan, precursor of the hormone melatonin (physiology)

جملات نمونه

1. The drug works by increasing levels of serotonin in the brain.
[ترجمه دکتر جعفر فرزانه] کارایی این دارو در افزایش میزان سروتونین مغزی است
[ترجمه ترگمان]این دارو با افزایش میزان سروتونین در مغز کار می کند
[ترجمه گوگل]این دارو با افزایش سطح سروتونین در مغز کار می کند

2. Serotonin, a neurotransmitter that regulates well-being, calmness and satiety, can be restored by eating carbohydrates.
[ترجمه ترگمان]سروتونین یک انتقال دهنده عصبی است که سلامت، آرامش و سیری را تنظیم می کند و می تواند با خوردن کربو هیدرات ها احیا شود
[ترجمه گوگل]سروتونین، یک انتقال دهنده عصبی که رفاه، آرامش و سیری را تنظیم می کند، می تواند با خوردن کربوهیدرات ها دوباره بازی کند

3. Another line of research linking alcohol and serotonin involves rats bred for their avid preference for alcohol.
[ترجمه ترگمان]خط دیگری از تحقیقات که الکل و سروتونین را به هم متصل می کند شامل موش های صحرایی است که به خاطر ترجیح حریصانه خود برای الکل پرورش داده می شوند
[ترجمه گوگل]خط دیگر تحقیق در رابطه با الکل و سروتونین شامل موش هایی است که برای الکل خود ترجیح می دهند

4. The effects of serotonin on gastrointestinal motor function are generally believed to be mediated through myenteric plexus neurons.
[ترجمه ترگمان]معتقدند که اثرات سروتونین در عملکرد موتور دستگاه گوارش به طور کلی از طریق نورون های شبکه کوروئید به عمل می آید
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اثرات سروتونین بر عملکرد حرکتی دستگاه گوارش به واسطه نورون های سلول های مینرتریک به دست می آید

5. These deliver serotonin to wide areas of the brain and spinal cord.
[ترجمه ترگمان]اینها سروتونین را به نواحی وسیعی از مغز و نخاع منتقل می کنند
[ترجمه گوگل]اینها سروتونین را به مناطق وسیع مغز و نخاع منتقل می کنند

6. It works by boosting the supply of serotonin a chemical produced naturally in the brain.
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا با افزایش عرضه سروتونین یک ماده شیمیایی تولید شده در مغز کار می کند
[ترجمه گوگل]این کار با افزایش عرضه سروتونین یک ماده شیمیایی است که به طور طبیعی در مغز تولید می شود

7. Serotonin is just one of the neurotransmitters under investigation as neuroscientists continue to explore how alcohol works in the brain.
[ترجمه ترگمان]سروتونین یکی از انتقال دهنده های عصبی است و عصب شناسان به بررسی نحوه کار الکل در مغز ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]Serotonin تنها یکی از انتقال دهنده های عصبی است که تحت بررسی هستند، زیرا دانشمندان علوم انسانی همچنان به بررسی اینکه چگونه الکل در مغز کار می کند

8. Successful human students have high serotonin levels; people of low status tend to have low serotonin levels.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان موفق بدن دارای سطوح سروتونین بالا هستند؛ افرادی که دارای وضعیت پایین هستند، سطوح سروتونین پایینی دارند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان موفقیت آمیز سطح بالای سروتونین دارند؛ افرادی که سطح کم دارند، سطح سروتونین کمتری دارند

9. Ones that enhance the serotonin effects are often helpful in chronic pain disorders.
[ترجمه ترگمان]Ones که تاثیرات سروتونین را افزایش می دهند اغلب در اختلالات مزمن درد مفید هستند
[ترجمه گوگل]کسانی که اثرات سروتونین را افزایش می دهند، اغلب در اختلالات مزمن درد مفید هستند

10. And since serotonin levels drop just before your period, your body will look for ways to pump it back up.
[ترجمه ترگمان]و از آنجا که مقدار سروتونین قبل از دوره شما افت می کند، بدن شما به دنبال راه هایی برای پمپ کردن آن خواهد بود
[ترجمه گوگل]و از آنجایی که سطح سروتونین قبل از دوره شما کاهش می یابد، بدن شما به دنبال راه هایی برای بازگشت آن به پمپ است

11. Drugs that enhance the effectiveness of norepinephrine and serotonin are commonly used as antidepressants.
[ترجمه ترگمان]داروهایی که تاثیر نور اپی نفرین و سروتونین را افزایش می دهند معمولا به عنوان داروهای ضد افسردگی استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]داروهایی که اثربخشی نوراپی نفرین و سروتونین را افزایش می دهند معمولا به عنوان داروهای ضد افسردگی استفاده می شود

12. The other argument for prescribing serotonin reuptake inhibitors has been their reported lower toxicity in overdose compared with some antidepressants.
[ترجمه ترگمان]دلیل دیگر تجویز بازدارنده های بازجذب سروتونین، سمیت کم تر آن ها را در مقایسه با برخی داروهای ضد افسردگی گزارش کرده است
[ترجمه گوگل]استدلال دیگر برای تجویز مهارکننده های بازجذب سروتونین، در مقایسه با بعضی از داروهای ضد افسردگی، مسمومیت بیش از حد آنها گزارش شده است

13. However, disagreement exists about the role of serotonin reuptake inhibitors in treating major depression.
[ترجمه ترگمان]با این حال، عدم توافق در مورد نقش بازدارنده های بازجذب سروتونین در درمان افسردگی عمده وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، اختلاف نظر در مورد نقش مهارکننده های بازجذب سروتونین در درمان افسردگی عمده وجود دارد

پیشنهاد کاربران

ماده شیمیایی که پیام را از ذهن منتقل می کند و باعث شادی می شود.


کلمات دیگر: